سینه چاک میزنم تا
حرم میپرم
از مِی کربلا، داغه داغه سرم
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
مرده بُدم و زنده شدم و عشق تو را بنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
به مسیح نگاه تو من دولت پاینده شدم
اَلسَّلامُ عَلَیک،ای شَه عالَمین
یا حَبیبَ القُلوب، سَّیِدی یا حسینای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
با خبران غمت بی خبر از عالمند
صفا و مَروه دیده ام گِرد حرم دویده ام
هیچ کجا برای من کرب و بلا نمیشود
به خدا به خدا به خدا کرب و بلا نمیشود
سینه چاک میزنم تا حرم میپرم
از مِی کربلا، داغه داغه سرم
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
مرده بُدم و زنده شدم و عشق تو را بنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
به مسیح نگاه تو من دولت پاینده شدم
روح به تو زنده و دل به تو مبتلا
من گدای توأم حاجتم کربلا
یوسف مصر بقا در همه عالم تویی
در طلبت مرد و زن آمده با درهمند
اگر مرا رها کنی تو را رها نمیکنم
سر از تنم جدا کنی، چون و چرا نمیکنم
به خدا به خدا به خدا، چون و چرا نمیکنم