چندسال پیش گزارشی از روستای «شهرآباد» از توابع ابرکوه یزد منتشر شد و اسم «
روستای دوقلوها» سر زبانها افتاد. ماجرا از این قرار است که طبق آن گزارش ادعا میشد از جمعیت ۲۴۰ نفری شهرآباد، ۴۰ نفرشان
دوقلو هستند یعنی ۱۶ درصد کل جمعیت روستا درحالیکه در دنیا از هر ۴۲ مورد تولد یک مورد دوقلو است که میشود حدود ۳ درصد؛ این آمار البته مربوط به سالهای اخیر است که بهدلیل استفاده از روشهای درمانی مثل آیویاف، دوقلوزایی در جهان افزایش پیدا کردهاست.
در شهرآباد چه خبر است؟ میزان بالای دوقلوزایی در آن چه دلیلی میتواند داشتهباشد؟ شهرت این روستا به دوقلوهایش آیا حاصلی برای اهالی داشتهاست؟ در گپوگفت با شهرآبادیها و یک کارشناس
ژنتیک، سعی میکنیم به این سوالات پاسخ بدهیم.
روایت اول ورود خبرنگارها به قصه، بالاگرفتن هیجان و رها شدن ماجراجلبتوجه به دوقلوها برای روستا حاصلی نداشت«صدیقه صادقزاده»، مادر مهدیه و ابوالفضل، دوقلوهای ۱۴ ساله است. بچهها خانه نیستند و نمیتوانم با آنها گفتگو کنم. مهدیه رفته خانه مادربزرگش تا از ایشان مراقبت کند و ابوالفضل همانطور که مادرش میگوید رفته سر چاه و پی گوسفند. بچهها در ابرکوه مثل همه روستاهای دیگر، از سن کم کار میکنند. از خانم صادقزاده میپرسم از چه زمانی متوجه شدند که در روستا تعداد دوقلوها زیاد شدهاست: «از وقتی یادم میآید در ابرکوه دوقلو زیاد داشتیم، اما کسی دلیلش را نمیداند. چندسری از تهران آمدند برای تحقیق، ولی از آخر نفهمیدند ما چرا دوقلو بهدنیا میآوریم. شاید ارثی باشد. آخر مادربزرگ من هم دوقلو بهدنیا آوردهبود». خانم صادقزاده ادامه میدهد: «حالا دوقلوها پراکنده شدهاند. رفتند ابرقو [ابرکوه]، شیراز و شهرهای دیگر. آن اوایل که تعدادشان بیشتر بود، میآمدند برای دیدن و عکس گرفتن. عکس بچهها را حتی توی روزنامه هم انداختند، ولی اتفاقی نیفتاد. یعنی وضع روستا فرقی نکرد». زندگی در جایی که مدام چهرهها تکرار میشوند، چه حالوهوایی دارد؟ خانم صادقزاده میگوید: «برای ما عادی شده. دوقلوها را با هم اشتباه نمیگیریم، چون همه همدیگر را میشناسیم».
روایت دوم سوزاندن یک فرصت طلایی و خاک خوردن آثار باستانیشهرآباد ظرفیت توریستپذیری دارد، ولی زیرساختهایش را نه!«ابوالفضل زارعِ» ۳۵ ساله، حسابداری خوانده، چندسالی در شیراز زندگی کرده و حالا پنج، شش ماهی است که به روستا برگشته و دهیار شدهاست. ابوالفضل که خودش
تکفرزند است، درباره دوقلوزایی در روستایشان میگوید: «ماجرای روستای ما تنها درحد یک خبر منتشر شد. پرسوجو و تحقیقاتی انجام شد، ولی از آزمایشهای پزشکی و مطالعات جدی خبری نبود. همان خبر هم عایدی خاصی برای روستا نداشت درحالیکه میتوانست بهانهای برای جلب گردشگر باشد، اما زیرساختهای گردشگری در شهرآباد ضعیف است. بهعلاوه بنا بهدلایل اقتصادی در بازه زمانی ۳۰ تا ۴۰ ساله حدود ۷۰ درصد جمعیت روستا که بیشتر کشاورز هستند، برای پیدا کردن کار به شهرهای بزرگ و عمدتا شیراز مهاجرت کردند و به شغلهای آزاد روی آوردند. من هم ۱۰ سالی در شیراز زندگی کردم. حالا بهدلیل بالارفتن سن پدر ومادرم برگشتهام به روستا و معتقدم شهرآباد ظرفیت گردشگری بالایی دارد. بناهای تاریخی با قدمت زیاد از جمله آسیاب آبی، یخچال خشتی و قلعه از
جاذبههای توریستی روستای ماست، اما نه بودجهای صرف مرمت این آثار میشود و نه تبلیغی برای جلب گردشگر انجام میشود. ما حتی یک اقامتگاه هم در روستا نداریم، البته اهالی به سرمایهگذاری روی بحث
گردشگری رغبت دارند، اما امکانات اولیه وجود ندارد».
روایت سوم ماجرای کهنه بیامکاناتی روستا و مهاجرت به شهرکمآبی اهالی روستا را کوچاندهاست«حسین زارع»، ۲۶ ساله است، ساکن ابرکوه و دانشجوی ارشد روابط بینالملل دانشگاه تهران. حسین گرچه در شهرآباد زندگی نمیکند، اما از آنجاییکه مرتب به روستا سر میزند، از مشکلات زادگاه پدریاش باخبر است: «چندسال پیش گزارشی از شهرآباد در شبکه استانی یزد منتشر و در فضای مجازی دستبهدست شد، ولی این جلبتوجه منفعتی برای روستا نداشت. شهرآباد به دوقلوهایش معروف شد، اما شهرتش به کمآبی هم دستکمی از آن ندارد. کاهش میزان بارندگی و پایین رفتن سطح سفرههای آب زیرزمینی باعث خشک شدن چاههای کشاورزی شدهاست و بهتبع آن برداشت محصول هرسال کم و کمتر میشود. چون کشاورزی، محل اصلی درآمد مردم است، کمآبی آنها را دچار مشکل کردهاست و بیشترشان زیرخط فقر بهسر میبرند. کسانی هم که توانایی مالی داشتند، به شهر مهاجرت کردند. امکانات بهداشتی و آموزشی شهرآباد خیلی ضعیف است. تنها مدرسه روستا فقط مقطع ابتدایی دارد و مردم برای دریافت خدمات درمانی باید خودشان را به بیمارستان ابرکوه برسانند». از حسین میخواهم راجع به ویژگیهای شهرآباد هم کمی برایم توضیح بدهد: «شما میدانید که استان یزد به عزاداریهای محرمی خاصش معروف است، سینهزنیهای بسیار منظم و نوحهخوانیهای حماسی. در شهرستان ابرکوه که شهرآباد هم زیرمجموعه آن محسوب میشود، این عزاداری ویژگی منحصربهفرد مضاعفی پیدا میکند. ما بزرگترین هیئت در حرکت کشور را داریم. هیئتهای عزاداری دو نوعاند؛ نوع ساکن که در مساجد و مکانهای مذهبی، سینهزنی میکنند و نوع درحرکت که ضمن سینهزنی در کوچهها و خیابانها تردد میکنند. هیئت در حرکت شهرستان ما ثبت ملی شدهاست».
بیشتر بخوانید:
روایت چهارم تلاش برای برگرداندن زندگی به روستاآثار تاریخی روستا به مراقبت نیاز دارد«سیدرضا موسوی» ۳۰ ساله است، کشاورزی و دامداری میکند، در فضای مجازی کلیپ طنز میسازد و دستی هم در خوانندگی دارد. رضا از زندگی در روستا راضی است، چون: «اگر کسی راه مطمئنی برای امرار معاش داشتهباشد، روستا جای امنی برای زندگی است. ساکت و آرام است، همه همدیگر را میشناسند و رابطه صمیمانه مردم با هم چیزی نیست که در شهرهای بزرگ گیر بیاید.» البته مشکلات اقتصادی در سالهای اخیر زندگی در روستا را دشوار کرده است: «از ۴۰ دوقلویی که در شهرآباد داشتیم، حالا شاید ۲۰ نفرشان در روستا مانده باشند. خیلیها از روستا رفتند، اما از وقتی بنیاد مسکن، زمین واگذار میکند و وام میدهد، تعدادی از مهاجرتکردهها برگشتند. حالا مدتی است که درقالب طرح «هادی» تلاش میشود از بافت تاریخی روستا محافظت شود. بهجز ساختمانهایی که در مسیر رفتوآمد بودند و تخریب شدند، اغلب خانهها همچنان خشتوگلی ماندهاند. آثار تاریخی ارزشمندی هم داریم که البته از آسیب دور نبودهاند. ازجمله یک قلعه دوسر که بیش از دوقرن عمر دارد. ۱۴ سال پیش براثر ترکیدگی لوله، یک هفته تمام آب در قلعه نشت کرد و نیمی از آن با خاک یکسان شد. پارسال هم بهدلیل بارندگی بخشی از آن ریزش کرد. من مدتی پیگیر بودم که قلعه را بازسازی کنم، اما تنهایی امکان نداشت و حمایتی هم دریافت نکردم. یکبار هم تلاش کردم در شهرستان، جشنواره دوقلوها راه بیندازم تا باعث جلب توجه و گردشگر شود، اما برای آن هم هیچ نهادی، حاضر به کمک و حمایت نشد. جاذبههای توریستی در روستای ما کم نیست؛ از جمله باغ «آقازاده» که ملک اربابی ۴۰۰ ساله بینظیری است. عمارت آقازاده در ابرکوه -همان بنایی که تصویرش روی اسکناس ۲ هزارتومانی است- با بادگیر دوطبقهاش یک شاهکار معماری بهشمار میرود، حتی در استان یزد که به بادگیرهایش معروف است، نمونه منحصربهفردی است. گنبد سنگی و سرداب هم از دیگر میراث ما هستند که در کنار جمعیت دوقلوها میتوانند توجهات را به خود جلب کنند».
روایت پنجم زندگی دوقلوهازیاد اشتباه گرفته نمیشویم«نرگس» و «نجمه زارع»، دوقلوهای همسان ۱۷ ساله هستند و در هنرستان ابرکوه، خیاطی میخوانند. نرگس درباره زندگی دوقلویی در شهرآّباد برایم توضیح میدهد: «من و خواهرم همدیگر را خیلیخوب درک میکنیم، اگر مشکلی پیش بیاید بههم کمک میکنیم و بدون اینکه نیازی به حرف زدن داشتهباشیم، علت ناراحتی همدیگر را میفهمیم. نمرههایمان و حتی گاهی خوابهایمان مثل هم است. بعضیوقتها هم شیطنت میکنیم. اگر کسی من را صدا بزند و حوصله جواب دادنش را نداشتهباشم، خواهرم را بهجای خودم میفرستم البته توی مدرسه خیلی امکان شیطنت وجود ندارد، چون معلمها خیلی خوب ما را میشناسند». اشتباه گرفته شدن دوقلوها بهجای یکدیگر، کسلکننده و دردسرساز نیست؟ نرگس میگوید: «چون روستا کوچک است، همه اهالی با هم آشنایی دارند و ما زیاد با هم اشتباه گرفته نمیشویم». راستش فکر میکردم در شهرآباد مردم مدام بههم نگاه میکنند و میپرسند «تو کدامیکی بودی؟»، اما درواقعیت اینطوری نیست. اهالی روستا درباره دوقلوزایی چه فکر میکنند؟ نرگس توضیح میدهد: «خب مردم اینجا آنقدر کار و مشکل دارند که کسی به این فکر نمیکند که چرا دوقلو زیاد داریم. بعضیها که از بیرون روستا میآیند، میگویند دلیلش ازدواج فامیلی است، اما در روستا ازدواج غیرفامیلی هم داریم مثل پدرومادر من». نرگس میگوید که زنان در شهرآباد شغل و منبع درآمدی ندارند. او و خواهرش، اما دوست دارند یکروز در روستای شان کارگاه خیاطی بزنند و زنان شاغل روستایشان باشند: «فعلا دارم تمام تلاشم را میکنم که خیاط خوبی شوم».
گفتگو با یک کارشناس ژنتیک درباره دلایل دوقلوزایی در شهرآبادتکرار ژن دوقلوزایی در منطقهبالا بودن آمار دوقلوزایی در یک منطقه، منحصر به شهرآباد نیست. میزان تولد دوقلوها در روستای «کودینهی» هند تقریبا ششبرابر میانگین جهانی است. کشور «بنین» در آفریقای مرکزی با میزان ۲۷.۹ دوقلو در هر هزار تولد از بالاترین میانگین ملی فرزندان دوقلو برخوردار است و شهر «ایگبو اورای» در نیجریه، پایتخت دوقلوزایی جهان شناخته میشود. «بهاره نجد» کارشناسارشد ژنتیک درباره دلایل افزایش شانس دوقلوزایی در یک منطقه توضیح میدهد.
پیش از پرداختن به مسئله شهرآباد، لطفا توضیح بدهید که دوقلوزایی چطور رخ میدهد؟ما میدانیم که تخمدانهای زن در هر ماه بهطور معمول یک تخمک تولید میکند. اگر پس از آزاد شدن تخمک، اسپرمی به آن برسد، با هم ترکیب میشوند و سلول تخم بهوجود میآید. حالا اگر تخمک بعد از لقاح به دو قسمت تقسیم شود، ما دوقلوهای همسان یا اصطلاحا تکتخمکی خواهیمداشت و چنان چه هنگام لقاح بهجای یکی، دو تخمک آزاد شدهباشد و هرکدام از آنها با یک اسپرم ترکیب شوند، دو سلول تخم بهوجود میآید و دوقلوهای ناهمسان شکل میگیرند؛ این حالت دوقلوزایی ناهمسان ژنتیکی است و از مادر به فرزند منتقل میشود. البته پدر هم میتواند به دخترش منتقل کند، اما خودش شانس بیشتری برای دوقلوزایی ندارد، چون ژنهای او روی تخمکگذاری همسرش تأثیر نمیگذارد. بههمین ترتیب چندقلوزایی هم ممکن است رخ دهد، ولی احتمالش خیلی کمتر است.
چه دلایلی باعث دوقلوزایی میشوند؟دوقلو و چندقلوزایی، اتفاقی ژنتیکی است. خانمی که ژن دوقلوزایی دارد، آن را به فرزندش منتقل میکند، اما به این معنا نیست که فرزند او برای دوقلو بهدنیا آوردن حتما ازدواج فامیلی داشته باشد؛ او بههرحال ژن دوقلوزایی را دارد، ولی اگر بخواهیم این موضوع را بهطور دقیق و علمی بررسی کنیم، باید شجرهنامه گروه مورد بحث را رسم و بررسی کنیم، ولی بهطور کلی سن زیاد، قد بلند و وزن زیاد مادر در بهوجود آمدن این پدیده نقش بهسزایی دارد.
چطور در یک منطقه تعداد تولد دوقلوها بالا میرود؟درباره سوژه موردبحث میشود اینطور توضیح داد که، چون روستا جامعه کوچکی است، اعضا از آن خارج نمیشوند و ازدواج فامیلی دارند، ژن دوقلوزایی در منطقهشان تکرار میشود تا وقتی که ناهنجاری وجود نداشتهباشد، این بالا بودن میزان دوقلوزایی نسبت به میانگین جامعه، مشکلی ایجاد نمیکند.
در بالارفتن آمار جهانی دوقلوزایی در سالهای اخیر هم ژنتیک دخیل است؟در زندگی معاصر، عوامل محیطی ازجمله تغذیه، امواج مضر، آلودگی هوا و... در کیفیت اسپرم مردان و کاهش میزان باروری تأثیر داشتهاند. بههمین دلیل استفاده از روشهای کمک باروری مثل «آیویاف» و «آییوآی» افزایش یافتهاست. این روشها بهدلیل اثر بر تقسیم سلولی جنینها ممکن است باعث دوقلوهای تکتخمکی یا همسان بشوند. با اینحال هیچ پزشکی روشهای کمک باروری را بهمنظوردوقلوزایی به فردی که از لحاظ باروری مشکلی ندارد، توصیه نمیکند.
منبع: روزنامه خراسان