طلاق عاطفی یا زندگی خاموش به سردشدن روابط میان
زوجین اطلاق میشود که این سردی همه جوانب زندگی مشترک زن و مرد از جمله: روابط عاطفی و روحی، تعاملات گفتاری و... را تحت تأثیر قرار میدهد. در این مواقع شادی و نشاط از زندگی مشترک زن و مرد حذف میشود و هر یک در دنیای خود به سر میبرند. به تدریج طلاق عاطفی به اندازهای پیش میرود که هر یک از زوجین برای دیگری حکم هم خانه را پیدا میکند که صرفاً به بودن با هم عادت کردهاند.
نبود درک درست از یکدیگر، عدم شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و در نهایت بیعلاقگی و از بین رفتن صمیمیت نسبت به
همسر خود باعث میشود که پدیده طلاق عاطفی در زندگی
زوجها به وجود بیاید. از مهمترین عوامل طلاق عاطفی میتوان به بدرفتاری و خشونت یکی از طرفین، دخالتهای بیمورد اطرافیان، ازدواجهای دیرهنگام، ابراز نارضایتی و ایرادگیری زن و شوهر از همدیگر و از بین رفتن اعتماد و حس دوست داشتن بین
زوجین اشاره کرد.
وقتی که زوجین به علایق و نیازهای همدیگر اهمیتی نمیدهند و هرکدام از دو طرف دیگری را متهم میکند، این اتفاق میتواند شروع تلخی برای طلاق عاطفی باشد. دو طرف پس از مدتی دیگر هیچ حسی به هم نداشته و نسبت به هم کاملاً بیتفاوت و سرد میشوند، در حقیقت فقط زیر یک سقف زندگی میکنند و رابطه آنها از همسری به هم خانگی تقلیل پیدا میکند. این وضعیت بسیار زجرآور است و سیر طبیعی زندگی را دچار مشکل خواهد کرد و ممکن است تا سالها ادامه داشته باشد.
بیعلاقه و بیتوجه به هم
دو نفر وقتی که تصمیم به
ازدواج میگیرند؛ در این راه و به هنگام عشق ورزیدن به یکدیگر، هیچ وقت از حرف زدن با هم خسته نمیشوند، وقتی از مسائل مختلف صحبت میکنند از کنار هم بودن و سپریکردن اوقات در کنار هم لذت میبرند، اما زمانی که چراغ مهر و عاطفه رو به افول باشد، به تدریج دقایق گفتوگوی زوجین کم میشود. از همنشینی و همصحبتی با هم لذت نمیبرند و دیگر نه میتوانند و نه میخواهند که رشته سخن را به دست گرفته و ادامه دهند. اصلاً حرفی برای گفتن به هم ندارند. این وضعیت ناگوار، یکی از نشانههای بارز طلاق عاطفی است.
یک زمانی تمام
دغدغه زوجین، کشف علاقهمندیهای یکدیگر بود از رنگ لباس و مدل مو گرفته تا تنظیم گفتهها و رفتارهایشان به گونهای که خوشایند هم باشند تا زبانشان به تحسین همدیگر گشوده شود، اما در دوره سردی و بیمهری، محبتها کمرنگ میشود. به نیازهای همدیگر توجه نمیکنند و خواستههای طرف مقابل اهمیت و اولویت خود را از دست میدهد. این بیتوجهی نیز از نشانههای شروع طلاق عاطفی در رابطه زناشویی است.
از نشانههای دیگر طلاق عاطفی کاهش صمیمیت در رابطه زناشویی، فاصله گرفتن از هم، گوشهگیری و انزواطلبی، استمرار احساس ناامیدی و شکست در زندگی، گرایش به فرد جدید و پیشرفت ارتباط تا حد انحراف اخلاقی، افزایش نزاع و درگیری زوجین با هم است.
دلایل شکلگیری طلاق عاطفی
از عمده دلایل ایجاد طلاق عاطفی میتوان استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی را برشمرد که تبدیل به معضلی غیرقابل حل شده است، شبکههای اجتماعی سبکی از زندگی را تبلیغ میکنند که در دنیای واقعی خیلی مرسوم نیست و این موضوع سبب بالارفتن توقعات زوجین از یکدیگر میشود. همچنین زمانی که صرف استفاده از این شبکهها میشود، باعث بیتوجهی به طرف مقابل و فاصله گرفتن آنها از هم میشود، پس بهتر است با شناخت کافی و زمانبندی مشخص از این شبکهها استفاده کرد تا مانع پیدایش اختلافات در زندگی زناشویی شود.
عامل مهم دیگر در ایجاد سردی زندگی، ناهماهنگی همسران است. ناهماهنگی همسران گاه به قبل از ازدواج و انتخاب نادرست شریک زندگی مربوط میشود و گاه به زمان پس از ازدواج و رابطه نادرست همسران بازمیگردد. اغلب دخترانی که با اجبار والدین ازدواج کردهاند، پس از گذشت اندک زمانی به اختلالات روحی و روانی دچار میشوند؛ چراکه وجود فردی را که هیچ علاقهای به او ندارند، تحمل میکنند. این موضوع فقدان مهر و محبت خانه را تبدیل به کانون درگیری و نزاع کرده و تفاهم را از بین برده و نارضایتی را جایگزین آن میکند. گاهی نیز بعد از ازدواج تناسب و هماهنگیهای لازمی که در ابتدای ازدواج دو جوان، برای ازدواجی موفق وجود داشت، با تغییر شرایط و رشد یافتن یکی از همسران و عدم پیشرفت دیگری، ناهماهنگیهایی بروز میکند؛ یعنی یکی از طرفین با پیشرفت تحصیلی و شغلی و موقعیتی، احساس میکند طرف مقابلش دیگر هم شأن و هم کفو او نیست.
از دلایل دیگر طلاق عاطفی ناهماهنگی اقتصادی، تفاوت شدید فرهنگی، ناهماهنگی در مسائل جنسی، دخالت سایرین در امور زناشویی، بیماری طولانی مدت یکی از زوجین، نازایی و... را میتوان برشمرد.
پیشگیری و درمان طلاق عاطفی
از عوامل مهم طلاق عاطفی، ناهماهنگی همسران در مسیر زندگی است. این گزینه مهم و تأثیرگذار در درجه اول به انتخاب همسری مناسب وابسته است. کسانی که اصالت خانوادگی دارند، در ناملایمات زندگی رنگ نمیبازند و دچار نابسامانی نمیشوند، چراکه ضمیر و حقیقت اشخاص در مواقع حساس و بحرانی زندگی است که نمایان میشود. مورد دیگر هماهنگ شدن در مسائل جنسی و روابط زناشویی است که با کسب اطلاعات درست و لازم میتوانند در این راه موفق عمل کنند. پس از انتخاب مناسب و ایجاد هماهنگی جنسی، مهمترین راه پیشگیری و درمان طلاقهای عاطفی، شناخت مهارتهای همسرداری است. بیشک مشکلات و اختلافهای فراوانی بین همسران وجود دارد که با درایت و به کارگرفتن روشهای ویژه و کاربردی میتوان آنها را به کار بست. از جمله این راهکارهای عملی میتوان به: کنترل خشم، درمان بدگمانی و شکایت، همانند پنداری، پیشگیری از بحث و دعواهای بیهوده اشاره کرد.
مورد دیگر در پیشگیری از سردشدن رابطه زوجین و بروز طلاق عاطفی شناخت روحیات و صفات زوجین است. اگر زنان، مردانشان را و مردان، زنانشان را درک نکنند و صفات و روحیات یکدیگر را ندانند، در بسیاری از رفتارها و برخوردها به اشتباه، سوءتعبیر میکنند و در نهایت رابطهشان به درگیری روحی، افسردگی و طلاق عاطفی ختم خواهد شد.
فراموش نکنیم که با قدرت عشق میتوان دوباره صمیمیت رابطه را زنده کرد فقط باید به نیروی آن باور داشت و برای تغییر اقدام و از زندگی زناشویی خویش حفاظت و حراست کرد.
منبع: روزنامه جوان