تبیان نوشت: سینما از وقتی خلق شده تا همین حالا یکی از تأثیرگذارترین هنرها روی حال و احوال مردم بوده و کمکش به شرایط خاص جامعه هم از رسمهای قدیمی در تمام دنیاست.
مثلا در ماجرای جنگهای جهانی وقتی مردم آمریکا تمایل کمتری به جنگ داشتند؛ سوپراستارهای سینما به عنوان سرباز داوطلب پاشدند رفتن جبهه و این خدمت سینما باعث شد تعداد افراد داوطلب یهو جهش پیدا کند.
به جز این مدلهای هیجانزده؛ تو دهه ۱۹۳۰ که آمریکا دچار «رکود بزرگ» شده بود؛ شرایط بد اقتصادی باعث شد که مردم شرایط روحی خیلی بدی داشته باشند. اینجا باز هم سینما وارد میدان شد و با موج جدیدی از ساخت فیلمهای رمانتیک، کمدی و انیمیشن که جنبه سرگرمی و ایجاد نشاط داشتند به حال روحی مردم کمک کرد.
انیمیشنهای پینوکیو و دامبو از معروفترین تولیدات همان روزها هستند.
باید بگوییم که متأسفانه از بین ۱۶ فیلمی که سال گذشته در جشنواره فجر اکران شد؛ تقریباً نصفشان مروج ناامیدی بودند.
اما در سینمای ایران وضعیت کاملاً برعکس است یعنی به جای حال خوب، ترویج ناامیدی مد شده و این اصلا، به نفع جامعه نیست.
معنی این حرف این نیست که میشود به هر فیلمی انگ نخنمای «سیاهنمایی» بزنیم و بیاندازیمش دور، اما بررسی مضمون فیلمهای سالهای اخیر به وضوح نشان میدهد که سینمای ایران تقریباً هیچ عزمی برای ترویج حال خوب ندارد و اتفاقاً بیشتر مبلغ ناامیدی است. آنهم در حالی که مردم کشور ما به خاطر مشکلات متعدد اقتصادی هر روز با مشکلات روحی بیشتری دست و پنجه نرم میکنند.
بیشتر بخوانید: موضوع فیلمهای فجر ۱۴۰۰ چیست؟
آثار اکران شده در جشنواره فجر سال گذشته نزدیکترین معیار برای سنجش حال و احوال سینمای ایران و نسبتش با امید و حال خوب میباشد؛ و باید بگوییم که متأسفانه از بین ۱۶ فیلمی که سال گذشته در جشنواره فجر اکران شد؛ تقریباً نصفشان مروج ناامیدی بودند.
میپرسید چهجوری؟ خب باید بگوییم که در ۷ فیلم از آثار جشنواره شاهد مرگهای دلخراش متعدد بودیم و از این بین ۴ تا فیلم یعنی یک سوم آثار فجر سی و نهم با سکانس خودکشی نقش اصلیشان تمام شدند؛ یعنی چی؟ یعنی ما ۹۰ دقیقه قصه یک بحران را تماشا کردیم و در نهایت راه حل آن بحران شد خودکشی!
آنهم در حالی که در سال ۹۹ و ۹۸؛ ۱۰ هزار نفر بر اثر خودکشی مرده بودند و این عدد هر سال مدام رشد هم میکند.
در این برهوت امید که سینمای ایران به آن مبتلا شده تک و توک هنرمندهایی هم هستند که در کنار همه انتقاداتشان به وضعیت اقتصادی کشور، تلاش کردند که چند ساعتی را به مردم امید بدهند.
مثلا فیلم رمانتیسم عماد و طوبی که در حال اکران است یا خندوانهی تلویزیون که رامبد جوان از سال ۹۳ دارد تولیدش میکند مصداقهای خوبی برای ترویج حال خوب هستند.
البته ناگفته نماند که رامبد جوان اخیراً با تبلیغ یه محصول لاغری به شکل کاملاً غلط؛ خودش را درگیر حاشیه کرده است.
جوان در جواب منتقدهایش که او را متهم کردند به ماستمالی کردن اوضاع بد جامعه در خندوانه؛ گفته «خائنانهترین رفتار با آدمها این است که امید را از آنها بگیری. وقتی امید نباشد آدمها از بین میروند، ما باید تا لحظه آخر به یکدیگر امید بدهیم.»
این همان حلقه گمشدهی سینمای ایران است، همان تفکری که میگوید انتقاد کن، اما در عین حال امید را هم از مردم نگیر! امید نه برای سیاست که برای سلامت روان جامعه و جلوگیری از موج بیرحم افسردگی.