۰۱ آبان ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۲

استانداری که امروز سیلی خورد

محمد محمودی نورآبادی در یادداشتی به ماجرای امروز سیلی خوردن استاندار آذربایجان شرقی پرداخت.
کد خبر: ۴۶۰۵۱
تعداد نظرات: ۵ نظر

سیلی خوردن استاندار آذربایجان شرقی

محمد محمودی نورآبادی در یادداشتی نوشت: سردار عابدین خرم را از سال ۹۲ می‌شناسم. از همان وقتی که مشغول تحقیق و مصاحبه برای کتاب «شام برفی» بودم. سردار هم یکی از شخصیت‌های شام برفی بود که باید مصاحبه می‌شد. یکی از همان ۴۸ ایرانی که مرداد ۱۳۹۱ در مسیر فرودگاه دمشق به هتل فرادیس توسط نیرو‌های تکفیری (عوامل موساد) ربوده شدند و ۱۵۹ شبانه روز در چهارده منزل در ریف دمشق شکنجه شدند.
اتفاقا خرم از لحاظ جایگاه سازمانی ارشد‌ترین فرد آن کاروان بود. در واقع فرمانده سپاه استان آذربایجان غربی اسیر شده بود که البته در بازجویی‌های همراه با شکنجه با شوکر و شلاق، خود را معلم جغرافیا و زائر معرفی کرده بود و تا آخر هم پای حرفش ماند.
او بار‌ها تحت شدید‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت. در منزل ششم دیگر نایی برایش نمانده بود. اما وقتی لب به اعتراف نگشود، نقیب عبدالناصر شامیر، فرمانده هنگ تکفیری البرا همه چیز را به شب بعد موکول کرد.
تا شب بعد، جماعت اسیر راهی جز دعا و توسل نداشتند. آن‌ها در زیر زمینی که پیشتر باشگاه ورزشی بود، به حضرت زهرا سلام الله علی‌ها متوسل شدند و آنقدر توسل و دعا را ادامه دادند تا شب به نیمه رسید و نقیب هم راه رسید. صدای گوش خراش موتور برق مانع از شنیده شدن صدای پا‌های نقیب و جلاد‌های همراهش می‌شد. اما اسرا او و سمیر و بقیه را می‌دیدند که با شوکر و کابل از پله‌ها پایین می‌آمدند. هنوز پای نقیب شامیر به آخرین پله نرسیده بود که موتور برق خاموش شد و زیر زمین در تاریکی فرو رفت. فریاد نقیب شامیر بلند بود. همراهانش را ملامت کرد و همزمان چند پله را به عقب برگشت.
نور موبایل سمیر اردنی بود که به دادش رسید. نقیب سرش داد کشید و دلیل خاموش شدن موتور برق را جویا شد. سمیر هم مثل او بی اطلاع بود.
پشت سر نور ضعیف موبایل، سراغ موتور برق رفتند. سمیر چند بار طناب هندل را کشید، اما موتور نفس نکشید. او مهندس کهربا را به کمک طلبید. مهندس کهربا صادق ادیبی اهل سیمکان جهرم و فرمانده آماد تیپ ۳۳ المهدی که حالا خود را مهندس کهربا معرفی کرده بود. صادق پاورچین و در حالی که ذکر یا زهرا بر لب داشت، خود را به جمع و موتور برق رساند. خونسرد به چند قطعه‌ی موتور برق دست کشید و سپس سراغ طناب هندل رفت. خدا خدا می‌کرد که روشن نشود. کشید و باز موتور نفس نکشید. نقیب عصبی و نگران به سمیر گفت: همه‌ی برنامه‌ها به هم ریخت. جمله‌ی عربی او را سید طاهر افغانی، مترجمی که از قضا با جمع اسیر شده بود، برای دور و بری‌ها ترجمه کرد.
نقیب همه چیز را به شب بعد موکول کرد. از این ستون تا آن ستون فرج بود. تا شب بعد بیست و چهار ساعت فرصت بود. آن هم اگر نقیب شامیر گرفتار عملیات و درگیری نمی‌شد و می‌توانست خودش را به زیر زمین برساند...
و امروز عابدین خرم در جلسه‌ی معارفه سیلی خورد. سیلی نه از دست تکفیری بی شرم که از دست یک خودی. انگیزه هرچه که بوده باشد، خرم او را بخشید و گفت: در سوریه روزی ده‌ها شلاق می‌خوردم و حالا تحمل یک سیلی چندان دشوار نیست.

والعاقبه للمتقین
شیراز/ یکم آبان ۱۴۰۰
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۲
اگه حمله با چاقو بود که طرف رو کشته بود این محافظین داشتن چایی می خوردن؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۲
توی ژاپن سالها قبل یه نفر همینجوری میره روی سن و فرد در حال سخنرانی رو با شمشیر سامورایی می کشه
این محافظین حداقل از گذشته درس بگیرند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۲
حراست هاي اصلاح طلب را زمين گير کنيد.
ناشناس
محافظاش چیکار میکردن درضمن اون شخص سیلی زننده خودش جزو سپاه عاشورا هست کافیه دقت کنید با کت و شلوار اومده خودش جزو مهمانان هست هر گندی گردن اصلاح طلبا نندازید این استاندار اصولگرا و سپاهی ام که کلی هزینه رو دست کشور گزاشت برای تفریح و زیارت رفت ۵۷ میلیون دلار ضرر به کشور زد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۳
با همچین سردارایی میخوایم به جنگ دنیا بریم
گزارش خطا
تازه ها