در اغلب آثاری که اخیراً شبیه به سریال «
بازی مرکب» ساخته میشود، رقابتهای وحشیانهای در حال طراحی است که نقشهای اصلی فیلم سینمایی یا سریال باید از آن جان سالم بهدر ببرند، معمولاً چنین بازیهایی را یک سیستم بزرگ مخوف ایدئولوژیک، سیاسی و یا تفریحی مدیریت میکند.
نقد سریال بازی مرکب Squid Game
هدف عمده سیستمهای هدایت
بازیهای مرگ در چنین آثاری برای مخاطب به مثابه تجربه یک آزمایش اجتماعی نیست. «خطرناکترین بازی» (Most Dangerous Game)، «ارباب مگسها» (Lord of the Flies)، سریالهای تلویزیونی تازهتری مانند وحشیها، نمونههای مشابه سریال «بازی مرکب» هستند که بر مفهوم کنترل رفتار انسان در سناریوهای بسیار کنترلشده شدید تأکید دارند.
در بازی مرکب (Squid Game)، قهرمان داستان «سونگ گی هون» (Lee Jung-jae) مردی فوقالعاده بدشانس و تا مغز استخوان بدهکار است، همسرش از او جدا شده است و اخیراً برای برقراری ارتباط با دخترش و گرفتن سرپرستی او تلاش میکند. او بهدلیل ناتوانی اجتماعی در کسب درآمد مقصر شناخته میشود.
«سونگ گیهون» از مادر سالخوردهاش سرقت میکند تا در مسابقات قمار شرکت کند. او بدهی فراوانی دارد و طلبکارانش در تعقیب او هستند. او در یک بازی شبانه با فردی ناشناس در مترو به شبکه «بازی مرکب» متصل میشود. این بازی در جزیرهای انجام میشود که از سایر نقاط جهان جدا افتاده است و شرکتکنندگان در مجموعهای از بازیهای ساده دوران کودکی را انجام میدهند تا در نهایت فردی که زنده میماند به ثروت هنگفتی معادل " ۴۵.۶ میلیارد وون" یا تقریباً " ۳۸ میلیون دلار " دست یابد.
ارتباطات با
سرمایهداری مدرن و استیصال از نابرابری مالی در «بازی مرکب» بهصورت ساختاری و محیطی آشکارتر از «بازیهای گرسنگی» (Hunger Games) است. تفاوت سریال «بازی مرکب» با مجموعههایی نظیر «مرد دونده»، رولربال و بازیهای گرسنگی این است که عمده فیلمهایی آمریکایی با چنین مضامینی دارای روکشی از فانتزی هستند یا اینکه مکانهای این رویداد ساختگی است تا مخاطبان بتوانند تصور کنند که بازی بقا در مکان و زمانی دستنیافتنی ساخته شده است.
ارتباطات با سرمایهداری مدرن و استیصال از نابرابری مالی در «بازی مرکب» بهصورت ساختاری و محیطی آشکارتر از «بازیهای گرسنگی» (Hunger Games) است.
یکی دیگر از تفاوتهای «بازی مرکب» با نمونههای آمریکایی این است که جزئیات روایت سریال روزآمد و باورپذیر است و هر مخاطبی تصور میکند بازی مذکور در کره کنونی در حال رخ دادن است و بینندگان کرهای در صف انتظار این بازی قرار دارند.
ناامیدی محض در متن زندگی ۴۵۶ شرکتکننده موج میزند و با ورود "گیهون" به جزیره، بهترتیب با سایر شخصیتهای ساده و شماتیک سریال آشنا میشویم. این روایت زمانی آغاز میشود که به یک مرد ناامید فرصت بازیهای کودکانه را میدهد تا کنار ۴۵۵ نفر دیگر در یک
مسابقه وحشیانه مرگ و زندگی فریب زندگی کند.
پیرمردی سرطانی نزدیک به مرگ، جنایتکار بدهکار، زنی مهاجر از کره شمالی، سرپرست گروه سرمایهگذاری در یک شرکت اوراق بهادار بهظاهرموفق، اما فوقالعاده بدهکار، یک پزشک خلافکار و مادری فقیر، اما حقهباز که اغلب حاضران در این بازی از او متنفرند، از شخصیتهای برجسته سریال هستند.
سونگ گی هون (لی یونگ جائه)، پول زیادی به قماربازان و دو برابر بیشتر از بدهی قمار به بانک بدهکار است. او میخواهد از مادر پیر و دختر ۱۰ سالهاش مراقبت کند. دوست دوران کودکی او سرمایهگذاری چو سانگ وو (پارکها سو)، از مشتریانش پول سرقت کرده است و در این بازی حضور دارد. کانگ سای بیوک (یونگ هو یون) یک فراری کره شمالی است که برای بیرون آوردن برادرش از یتیمخانه به پول نیاز دارد، اما باقی شخصیتها دارای داستانهای قانعکننده کافی نیستند تا توضیح دهند چرا آنها جذب بازی شدهاند.
ناامیدکنندهترین شخصیت «علی»، مهاجر پاکستانی این سریال با بازی «آنوپام تریپاتی» است، یکی از شخصیتهایی که سادهانگاریاش در فریب خوردن مبهم از چوسانگ وو (Park Hae-soo) دربازی تیلهها به باورپذیری و ساختار سریال ضربه مهلکی میزند.
شوک سریال از همان بازی اول آغاز میشود. این بازی را عروسک غولپیکری با نگاهی خیره، وسواسی و اسرارآمیز کنترل میکند، پانوپتیکونی تجسمیافته و کنایهآمیز از کودکانی بزرگ که بهدنبال شکار بزرگسالان هستند. گرمکنهای سبزرنگ با نشانگانهای عددی بر تن حاضران در این رقابت است و جلوههای بصری باشکوه که در قسمتهای آغازین بهترین کارکرد را دارند و زمانی که
چشم عروسک بهصورت وحشتناکی همه چیز را میبیند، امیدی برای زنده ماندن باقی نمیماند. اگر سریال «بازی مرکب» در خلق شخصیتهایی مثل «گی ـ هون» یا در خلق نوستالژی بیرحمانه بازیهای کودکانه طراحی ماهرانهای دارد، اما شخصیتهای جانبی بیش از حد ممکن سادهاند و با این سادگی، نتیجه بازیهای مرگ را تحتالشعاع قرار میدهند.
«بازی مرکب» نحوه رفتار بشریت در شرایط تمامی ادوار تاریخی را مورد بررسی قرار میدهد«بازی مرکب» نحوه
رفتار بشریت در شرایط تمامی ادوار تاریخی را مورد بررسی قرار میدهد. سریال نوع
فروپاشی بشری را در نسبت با مفهوم پول بررسی میکند، اما احساس فروپاشی در هر شخصیت متفاوت نیست. در بازی مرکب، گی ـ هون با عجله میکوشد قسمتی از احساسات بشری را در اعماق قلب خود جستوجو کند، اما با بازیهای بسیار وحشتناکی مواجه است. در لحظاتی بهنظر میرسد پایانی برای
بازیهای مرگبار وجود ندارد. جای تعجب نیست که شرکتکنندگان بهسرعت از انسانیت فاصله میگیرند و بهسرعت وحشیانهتر و خونخوارانهتر رفتار میکنند.
نمایی از فیلم نبرد سلطنتی
تفاوتها و شباهتهای سریال بازی مرکب و فیلم نبرد سلطنتی (Battle Royale) چیست؟در «نبرد سلطنتی» افراد مجبور میشوند یکدیگر را برای آزادی و دست یافتن به منابع سایر افراد را بکشند، اما در بازی مرکب با فرض توحش و تنش مداوم در مورد سناریوهای
مرگ و زندگی، با تمرکز بر تصمیمات هر شخصیت، در دوراهی
بقا و انسانیت یک آزمون برگزار میشود.
نمایی از فیلم نبرد سلطنتی
نمایی از سریال بازی مرکب
بهخلاف پوچی اولیه بازیهای سبک
بقا، زمینه فرهنگی، انگیزهها و کشمکشهای بینفردی بازی مرکب بهطرز شگفتانگیزی واقعبینانه است. این نمایش در کره کنونی اتفاق میافتد و بازیکنان حاشیهای فاقد سرمایه از جامعه حذف میشوند.
داستانهای اخیر سینمایی و تلویزیونی شرق آسیا مانند انگل (Parasite)، سوزاندن (Burning) و «کلاس ایتهوون» (Itaewon Class) بهطرزی ماهرانه به نابرابری ثروت و مبارزه طبقاتی در شرایط واقعی پرداختهاند و بهخلاف لنزهای دیستوپیایی خیالاتی آمریکایی در بازیهای گرسنگی (The Hunger Games) و بهشت (Elysium) نابرابری خیالی سبب قیاس طبقاتی نمیشود. در دنیای خیالی و دیستوپیایی آمریکایی ارزشگذاری بهشدت تحت تأثیر ساختار فانتزیوار آثار قرار میگیرد.
«بازی مرکب» بهعنوان یک پوستر پیروزمندانه،
سلطه تاریک پول بر جوامع سرمایهمحور را توصیف میکند و پایانی برای زندگی روی کره زمین ارائه میدهد، یا پول داشته باش یا بمیر. پیامی که در پایان فیلم انگل محصول کره جنوبی موج میزند و در نامهای که شخصیت پسر خانواده برای پدرش در آن فیلم مینویسد، بر شعار یا پول داشته باش یا بمیر تأکید دارد.
برای جهان سرمایهداری، پول معادل بقاست، بهغیر از ثروتمندان، شهروندانی که در کشورهای سرمایهداری زندگی میکنند، باید زندگی خود را بر اساس تواناییشان برای پول درآوردن برنامهریزی کنند، در چنین ساختاری شهروندان باید مهارتهای خود را به سود برسانند و مشاغلی را بهدست آورند که دارای بهترین پتانسیل درآمدزایی است، در این ساختار سرمایهداری شهروندان باید محاسبه کنند چقدر برای حمایت از سبک زندگی خود نیاز به پول دارند و با دیدن سریال «بازی مرکب» این ایده تقویت میشود که هرکسی برای داشتن بقا تلاش میکند برای باقی ماندن در سیستم کسب پول مایل است چهمیزان از مرزهای انسانی را پشتسر گذارد.
طراحی بصری کلی
سریال جنجالی هفتههای اخیر، بازی مرکب (Squid Game)، بسیار کودکانه است. تضادها میان مفهوم بازی بقا در متن سریال با طراحی بصری آن تعارض دارد. بازیکنان از طریق پیچوخم پاستیلی وارد زمینهای بازی میشوند، جلوههای بصری بازی مرکب نمادهای ناپختهای هستند که خشونت گرافیکی در آن نیست و برخی مخاطبان در این تصور میمانند؛ این طراحی پاستیلی سرگرمکننده مضحک و بیهوده است یا خشونتبار؟
لژنشینان اسرارآمیز آمریکایی حضور پیچیدهای ندارند و این مفهوم را نمیتوانند القا کنند که علل نابرابری مدرن ممکن است چندوجهی باشد.
کارگردان فیلم «هوانگ دونگـهیوک» (Hwang Dong-hyuk) در اولین مجموعه نمایشی خود نشان داد واقعیت کنونی معاصر نیز میتواند به همان اندازه جهنمی و به همین میزان بهشتگونه باشد و این دوگانگی شبیه طراحی صحنه محل بازی است، خیلی شیک و کودکانه، اما بینهایت خونبار.
بازی مرکب در سادهترین حالت، بیش از ۹ ساعت تماشای شخصیتهایی است که بدهیهای هنگفتی دارند، در حالی که هنوز سعی میکنند انسانیت خود را حفظ کنند، تصمیمات ناامیدکننده و خشن میگیرند. بازیکنان در ابتدا خاطرنشان میکنند که همه بازیکنان با اختیار خود به بازی پیوستند و بهمعنای واقعی کلمه جان خود را بهازای فرصتی برای بازی از دست میدهند. هنگامی که بازی پیش میرود و پیروزی شامل کشتن آگاهانه افراد دیگر برای بهدست آوردن بیشترین سهم میشود، امید به ثروت با پرسشهای بشری جایگزین میشود. بدون نقد سرمایهداری و اعتراض به وضعیت جهان فقط این سؤال باقی میماند؛ آیا زنده ماندن ارزش دیدن تماشای مرگ یک شهروند را دارد؟
انتخابهای یک فرد زندگی او را میسازد، اندازهگیری اخلاقیات یا طی طریق بازیکنان با تمایلات انساندوستانه تا توحش فردی مطلق در
شخصیتپردازیهای سریال بهدرستی لحاظ نشده است و نکته مهمی که مورد غفلت سازندگان واقع شده این است که برای مخاطب اهمیت منطقی دارد چهکسی پشتپرده بازی بقاست. این بازی با چه انگیزهای طراحی شده و رونمایی از بازیکن شماره یک هیچ تأثیری در باز شدن گره اصلی سریال ندارد. در طی طریق دراماتیک این سریال مسئله مهم این است که به این سؤال پاسخ داده شود؛ چه شرایط اجتماعی منجر به تأسیس بازی شده است؟
منبع: تسنیم