حافظه تصویری سینما و تلویزیون ایران همواره با حضور عروسکهای مختلف خاطره انگیز شده و کودکان نسلهای مختلف هویت بخشی از کودکی شان را با عروسکهایی به یاد میآورند که در قالب قهرمان فیلمها و سریالها خلق شدند. این شاید بزرگترین احساس مشترک میان کودکان است که میتوانند تمامی خیال و رویاهای خودشان را در عروسکهای دوست داشتنی و متفاوتی پیدا کنند که قادر به انجام کارهای عجیب و غریب هستند. از جمله این عروسکها میتوان به آثار بسیاری نظیر «زی زی گولو»، «سنجد»، «هادی هدا»، «خونه مادربزرگه» و «سنجد» تا «چرا» و «بستنی ها» و ... اشاره کرد که در تلویزیون توانستند در مقاطعی در قلب مخاطبان کودک نفوذ کنند.
در سینما نیز کاراکترهای خاطره انگیزی همچون «کلاه قرمزی»، «پسرخاله»، «گربه آوازه خوان» و... همگی توانسته اند مخاطبان را با خود همراه کنند و جزو شخصیتهای محبوب کودکان قرار بگیرند.
کلاه قرمزی از سریال تا سینما
کلاه قرمزی و پسرخاله به کارگردانی ایرج طهماسب اول سر و کله شان در تلویزیون پیدا شد. عروسکهای محبوبی که مخاطبان بسیاری دست و پا کردند و بعد هم سر از سینما درآوردند.
فیلم کلاه قرمزی محصول سال ۱۳۷۳ است. در این سال فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله در عرض حدود سه ماه با قیمت بلیت میانگین۸۰ تومان توانست در اکران تهران به رقم ۱۷۱ میلیون تومان دست یابد. صداپیشگی اصلی این فیلم را حمید جبلی بر عهده داشت و عروسکگردان ارشد آن نیز زنده یاد دنیا فنی زاده بود.
«کلاهقرمزی و سروناز» چهارمین فیلم ایرج طهماسب بعد از «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «یکی بود یکی نبود» و «دختر شیرینی فروش»، با میانگین بهای بلیط۵۵۰ تومان موفق شد نزدیک به ۵۵۰ میلیون تومان بهعنوان پرفروشترین فیلم سال هم دست یابد.
زی زی گولو
این سریال از جمله سریالهای متفاوت تلویزیون در
طراحی عروسک بود. تا جایی که نام و قیافه آن و حتی نوع حرف زدنش برای کودکان تا مدتها جذاب بود و خیلیها تلاش میکردند نام او را کامل بگویند. حتی کارهایش را تکرار کنند و مانند او هرکاری دلشان میخواهد انجام بدهند.
قصههای «تابهتا» که با نام شخصیت اصلی آن زیزی گولو نیز شناخته میشود، یک سریال تلویزیونی کودکانه به کارگردانی
مرضیه برومند که نخستین بار شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۳ در ۳۰ قسمت، صبحهای جمعه اقدام به پخش آن کرد. مخاطب این سریال را عمدتاً رده سنی کودک و نوجوان تشکیل میداد.
شخصیت محوری سریال عروسکی است به نام «
زیزی گولو آسی پاسی دراز کوتاه تابهتا» که از یک سیاره ناشناخته توسط فردی به نام آرمان فولاد پنجه به زمین آمده و مهمترین توانایی او این است که با خواندن وِرد «زیزی گولو آسی پاسی دراکوتا تابهتا»، کارهای خارقالعاده انجام میدهد.
در این سریال مریم سعادت، رضا فیاضی، لیلی رشیدی، امیرحسین صدیق و ... ایفای نقش کرده اند.
خونه مادربزرگه
خونهٔ مادربزرگه مجموعه تلویزیونی عروسکی بود که از سال ۱۳۶۶ و به کارگردانی مرضیه برومند و تهیه کنندگی سید حسن بنیطبا و عکاسی سر صحنه رحیم جلودار ساخته شد. این مجموعه در ۲۴ قسمت ۱۵ تا ۲۵ دقیقهای ساخته شد و از مهمترین آثار عروسکی تلویزیون به شمار میرود که هنوز در خاطرات باقی مانده است.
داستان سریال درباره یک پیرزن است که با حیوانات خود زندگی مسالمت آمیزی دارد، اما با ورود خانواده آقا حنایی و گل باقالی خانم به همراه دو جوجه فرزندشان، آرامش خونه مادر بزرگه برای مخمل (گربه یکی یکدانه مادر بزرگه) به هم میریزد...
دزد عروسکها
محمدرضا هنرمند با ساختنِ «
دزد عروسک ها» دست به تجربه تکنیکی جدیدی در سینمای ایران زد. تلفیقی که او میان فیلم زنده و انیمیشن انجام داد، حتی هنوز هم با گذشت حدود ۲۵ سال از اکران فیلم، جذاب و دیدنی است. فیلم همان فرمول آشنای ترانه و موسیقی برای کودکان را به کار میگیرد، و موفق میشود در قالب داستانی جذاب و براساس مضمون ازلی و ابدی تقابلِ خیر بر شر، به فیلمی دیدنی بدل شود.
لوکیشن فیلم، یک شهر بازسازی شده و فانتزی است و در این فضای جذاب برای کودکان است که حکایت دزدیهای پسرک و صحنههای کمیک و موزیکال فیلم شکل میگیرند. ترانهای که اکبر عبدی در نقش پسرک میخواند: «آهای آهای، ننه من گشنمه» مدتها ورد زبان کودکان بود. «دزد عروسکها» با فروش ۲۴ میلیونی تومانیاش مقام اول جدول فروش را در سال ۱۳۶۹ به خود اختصاص داد.
نخودی
«
نخودی» یک فانتزی خلاقانه و پر ظرافت برای مخاطب کودک است؛ که بار دیگر اهمیت عنصر کلیدی تخیل را در سینمای کودک به ما یادآوری میکند. فیلم با جلوههای ویژهای ساده و البته خوب و درست اجرا شده اش، مراحل تدریجی کوچک شدن شخصیت اصلی را به شکلِ ملموس و مناسبی به تصویر کشیده است.
کوچک شدن گام به گامی که در حقیقت نشان دهنده تحقیر شدن تدریجی شخصیت اصلی فیلم از جانب اطرافیان و محیط پیرامونش است.
شهر موشها
تا وقتی مدرسه وجود داشته باشد، احتمالاً والدین باید با فرزندان خود برای پا گذاشتن به کلاس و درس خواندن کلنجار بروند. در اوایل دهه شصت، تلویزیون به مرضیه برومند پیشنهاد ساخت مجموعهای را داد تا بچهها را برای مدرسه رفتن تشویق کند.
یک نمایش عروسکی ۱۰ قسمتی که در سال ۶۰ از شبکه یک پخش میشد. در ادامه در سال ۶۴ فیلم سینمایی «
شهر موشها» به کارگردانی مرضیه برومند و محمدعلی طالبی پا به گیشه سینماها گذاشت و به فروش قابل توجهی نیز دست یافت. این فیلم که با بودجه یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی ساخته شده بود، توانست با فروش ۱۰ میلیون تومانی، عنوان دومین فیلم پرفروش سال را به خود اختصاص دهد.
الو الو من جوجوام
مرضیه برومند که سالها تجربه در زمینه برنامههای کودکان را در کارنامه خود داشت و تجربههای موفقی مثل مجموعه تلویزیونی و عروسکی «مدرسه موشها» و «خونه مادربزرگه» را از سر گذرانده بود. در «
الو الو من جوجوام» هم تلفیقی از دو مجموعه «خونه مادربزرگه» و «آرایشگاه زیبا» را با تلفیقِ جذابترین عناصر و شخصیتهای هر کدام ارائه کرد.
یکی بود یکی نبود
کاراکتر جذابِ بَره که در حقیقت تجسمِ مادیِ عنصرِ معصومیت و مظلومیت در فیلم است، در فراق خاله قصه گو دچار افسردگی همدلی برانگیزی میشود؛ و این اشارهای غیرمستقیم و هوشمندانه است به برخی از مناسبات حاکم بر جامعه، که به عواطف کودکان آسیب میرسانند.
«
یکی بود یکی نبود» با فروش ۱۷۷ میلیون تومانی در رتبه هفتم جدول فروش سال ۱۳۷۹ قرار گرفت.
سفر جادویی
ابوالحسن داوودی در یک سفر متافیزیکی و فانتزی، کاراکتر پدر را به گذشته بازمیگرداند و پدر با بازی اکبر عبدی بدل به همان کودک دوستداشتنی میشود که از اکبر عبدی سراغ داشتیم. مضمونِ مذموم بودن تنبیه بدنی کودکان در فیلم بهانهای است که دو ساعت بچهها به همراه والدینشان با دیدن فیلم سرگرم شوند و کلی بخندند. تمهید پرتاب شدن به تونل زمان توسط ماشین لباسشویی جالب است و از نظر فنی در ابعاد سینمای ایران در آن زمان قابل قبول به نظر میرسد.
برای بزرگترها فصل بازگشت به گذشته یک یادآوری خاطرهانگیز و تحقق یک آرزوی دیرینه است و برای بچهها، پسرک و بلاهایی که سر دامادِ خانواده میآورد، سرگرمکننده و کمیک است.
گلنار
«
گلنار» همچنان یکی از فیلمهای فراموش نشدنی کودکان و نوجوانان دهه های۶۰ و ۷۰ است! شخصیتهای واقعی و عروسکی این فیلم همچنان در میان مخاطبان سینمای کودک آن روزها محبوب هستند و دست اندرکاران «خاله قورباغه» نیز با آگاهی از این مسأله سعی داشتند تا با بهره گیری از شخصیت «خاله قورباغه» که به نوعی قهرمان و ناجی «گلنار» محسوب میشد، فیلم جدیدی ساخته و موجی را در سینمای کودک کشور آغاز کنند که نسل دیروز و امروز از آن استقبال کنند.
غافل از آنکه سطحی نگری، فقر فیلمنامه، آشنا نبودن با ذائقه کودکان امروزی و مواردی شبیه به این نه تنها باعث شده تا نوستالژی کودکان و نوجوانان دیروز به طور کل از بین برود که کودکان امروز هم رغبتی برای تماشای این فیلم از خود نشان نمیدهند!
گربه آوازخوان
خیلی از خاطرات دوران کودکی برای همنسلهای ما و برای خیلی از کودکان دهه شصتی با فیلمهای نظیر «
گربه آوازه خوان» تداعی میشود، کودکانی که شاید تنها سرگرمی آنها همین جعبه جادویی بود و حالا این خاطرهها از ذهن آن کودکان پاک نمیشود.
دنیای رنگارنگ پرده سینمابرای کودکان دهه شصت معنایی دلنشین دارد، نام سینما که میآید گلنار سبدی در دست همراه با کپل شهر موشها با شیطنتهای کودکانهشان از راه میرسند و گربه آوازه خوان دستش را کنار گوش گرفته و میخواند: " قد و قوارهام رو نبین، لباس پارهام رو نبین، سرم بلنده تو سرا، آبرو دارم به خدا.
منبع: فارس