۰۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۳:۳۲

حکیمی، فیلسوف عدالت و مرزبان توحید

دکتر یوسف سیف زاد
کد خبر: ۴۳۸۱۱
تعداد نظرات: ۱ نظر

علامه محمدرضا حکیمی

علامه محمدرضا حکیمی چهره‌ای فرهیخته و وارسته است که عمر گهربار خویش را صرف آموختن و ترویج معارف دین نمودند. ایشان حیات علمی خویش را با بهره گیری از اساتید فرهیخته‌ای هم، چون محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، سید ابوالحسن حافظیان و حاجی‌خان مخیری، آغاز کرده و هم چنین با اجازه از آقا بزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی، به درجه اجتهاد رسیدند. بدین ترتیب وی در طول مدت تحصیل مجموعه‌ای از دانش‌های اسلامی، از جمله فقه و فلسفه و ادبیات و نجوم را در وجود با برکت خویش اندوخته است. مقام علمی وی چنان است که همه دانشوران به آن اعتراف دارند، چه با آرای وی موافق باشند و چه مخالف باشند. چنان که در اوج قله حکمت قرار گرفته و همه آموخته هایش در مسیر تبیین معارف دین جلوه گر شده است. مجموعه دائره المعارف الحیات وی یک دوره معرفتی بر پایه حدیث برای جستجوگران دین است که آوازه اش در جهان اسلام پیچیده است. کتاب خورشید مغرب وی تبیین روشنگرانه مهدویت و نویدبخش آینده روشن برای انسان محسوب می‌شود. کتاب قیام جاودانه به بررسی ابعاد گوناگون قیام عاشورا می‌پردازد و بر جنبه‌های حکمی و اجتماعی آن تأکید دارد. هم چنین وی بزرگترین نماینده مکتب تفکیک به معنای واقعی بوده است که داعیه دار علوّ معارف دینی به تنهایی و بدون پیرایه‌های دیگر دانش‌های بشری، هم، چون عرفان یا فلسفه است و این نظریه را- نه از روی تقلید یا تبلیغ و یا تعصب و افراط- بلکه با آگاهی و اشراف علمی تفسیر نموده است.
به همین جهت همه بزرگان فقاهت و معرفت، بر سلامت نفس و اتقان اندیشه ایشان صحه گذاشته اند. چنان که حضرت امام (ره) در همان ابتدای قیام خویش در دهه ۱۳۴۰ تلویحاً ایشان را متفکری قوی الاراده و بیدار توصیف می‌نمایند که باید برای مبارزه در راه دین و استکبارستیزی وارد میدان شوند:
«باید جوان‌های تحصیلکرده از این هیاهوی اجانب خود را نبازند و سرگرم بساط عیش و نوشی که به دستور استعمار برای آن‌ها و عقب نگه داشتن آن‌ها فراهم شده است نگردند. باید اشخاص بیدار، تولید مثل کنند و هر چه بیشتر همفکر و هم قدم پیدا کنند و صفوف خود را فشرده کنند، و در ناملایمات پایدار و جدی و قوی الاراده باشند، و از تواصی به حق و تواصی به صبر، که دستوری است الهی، غفلت نکنند.»
علامه بزرگوار در اوج دانش و معرفت، مرجعی مطمئن برای رجوع بزرگان اندیشه بوده است. چنان که دکتر شریعتی ایشان را وصی خود قرار داده و با دقیق‌ترین واژه‌ها شخصیت والای ایشان را این گونه توصیف می‌کند:
«قدرت قلم، روشنی اندیشه، رِقَّت روح، اخلاص نیت، آشنایی با رنج مردم و زبانِ زمان و جبهه بندی‌های جهان، و داشتن فرهنگ انسانی اسلام شیعی، و زیستن با آن”روح” که ویژه ”حوزه”بود و یادگار صومعه خالیِ آن روز‌ها و سرچشمه زاینده آن همه نبوغ‌ها و جهاد‌ها و اجتهاد‌ها و میراث آن تمدنی که با علم و عشق و تقوی بنا شده بود، همگی در شما جمع است».
وی داعیه عدالت خواهی و آزادگی داشته و باطن اسلام را استقرار قسط و عدل می‌دانست و سال‌های متمادی با صدای رسا می‌گفت: «بیش از پنجاه سال در زمینه عدالت و انسان و حقوق انسان و کرامت و آزادی انسان گفته و فریاد کرده‌ام.»
از این جهت علامه حکیمی هدف شریعت را تنها برای مبارزه با ظلم و پیاده سازی عدالت و طعم زندگی داگرانه «منهای فقر» می‌دانست. او در قله معرفت، مرزبانی توحید را وظیفه خویش می‌دانست و معتقد بود «بشریت باید بسیج بشوند برای مرزبانی از ارزش‌هایی که اگر آن ارزش‌ها محافظت نشود، زندگی انسانی در حد زندگی حیوانی سقوط می‌کند.» و به همین دلیل به همه کسانی که برای آزادی انسان در حال مبارزه بودند، احترام می‌گذاشت و می‌فرمود: «من خود از جوانی به همۀ انقلابیون جهان در هر مذهب و مسلک احترام می‌گذاشتم، و می‌گذارم». در این راه نیز برای ایشان مرز‌های انسانی بر گرایش‌های مذهبی تقدم داشت: «اکنون... و در این شرایط، باید هر انسان آگاه، با هر طرز فکر و اعتقاد، و برای نجات انسان و انسانیت تلاش و جهاد کند... چنانکه قرآن کریم نیز -در بیانی عام- فرموده است: (فَضَّلَ اللهُ المجاهدینَ علی القاعدینَ أجراً عظیماً). در صف انقلاب، در مقابل مستکبران جهان و ستمگران به انسان بایستید!.»
علامه بزرگوار قیام برای احقاق حق را «قیام جاودانه» تلقی می‌کند که در راستای عدالت بخشی صورت می‌گیرد و جامعه عاشورایی نیز در همین راستا تعریف شده و حیات می‌یابد:
«مردمی که اهمیت حیاتی و دینی و انسانی عدالت را درک نکنند، جاهلند و مردمی که عدالت خواه نباشند، مرده اند و مردمی که ظلم را منحصر در ظلم سیاسی بدانند و از ظلم اقتصادی و معیشتی و فاجعه بزرگ آن - چنان که باید - آگاه نباشند، فریب خورده اند و جامعه عاشورایی، هرگز این چنین‌ها نیست و نباید باشد؛ زیرا که جامعه خورشید، جامعه روز است (آگاهی و بیداری)، نه جامعه شب (جهل و فریب خوردگی).» و از نظر وی جامعه عاشورایی مشخصاتی دارد که مهم‌ترین آن توجه به ذات منجی موعود (عج) است و استاد آن را چنین ترسیم کرده اند:
«عاشورا، باید به نام منطق حیات و عدل، معلم ایمان و حماسه، کلاس آزادگی و شرف، مدرسه اعتقاد و جهاد و آموزش گر نماز و قرآن و رمز سلوک روحی صحیح و عرفان الهی مثبت، همیشه و همیشه، تا ظهور نیّر اعظم و وارث کبیر عاشورا و برهم زننده همه ظلم‌ها و ستم ها، زنده باشد و در سراسر کشور‌های اسلامی، حضور سازنده خویش را حفظ کند و یک میلیارد مسلمان را در خط دفاع از کرامت بزرگ انسان و رسالت سترگ قرآن متحد سازد.»
و در نهایت هدف برپایی مجالس عزاداری را جهت گیری به سمت عدل فراگیر می‌داند: «روشن است که یکی از عوامل عمده کسب رضای آن امام، غنی بودن محتوای این مجلس‌ها و منبرهاست؛ از حیث تبیین اهداف الهی دین و آگاه سازی مردم از حقایق معارف و تعالیم صدیقین، در جهت دعوت به نشر ایمان و اقامه عدل و اجرای قسط، به منظور جامعه «توحید و عدل» و زمینه سازی برای احیای دین خدا و آمادگی برای ظهور کلی آن نجات دهنده نهایی انسان و زنده کننده راستین قرآن و برپا دارنده «عدل فراگیر» در جهان»
زندگی علامه هم، چون اندیشه اش سراسر صداقت و بی آلایشی است و وی انسان را در جهت نور مشاهده می‌کرد و معتقد بود: «انسان باید در جهت نور حرکت کند، نور خورشید که اجسام را پرورش می‌دهد، در جهت حیات است. انسان خورشیدی، انسان متعالی، باید درصدد زندگی‌سازی باشد».
با این حال ابعاد متعالی ایشان به تنهایی در نظریات علمی یا پرچمداری مکتب تفکیک و یا حتی عدالت محور بودن اندیشه هایش خلاصه نمی‌شود. بلکه غیر از دانش و حکمت، سیره عملی شان برای همه جویندگان معرفت درس آموز بوده است. به طوری که میراث گرانقدر ایشان فقط در آثار وزین شان خلاصه نمی‌شود و همه عالمان دینی و معرفت شناسان بر آمیختگی توأمان علم و ادب وی و هم چنین سلوکِ بی توقع و چشم پوشی از مواهب شهرت یا مادیات ایشان اذعان دارند. حکیمی همه مفاهیم عمیق دین را در جان خویش پرورانده بود و همان گونه که اعتقاد و یقین داشت، می‌زیست و سادگی و پرهیزگاری در حیات وی فیضان دائمی داشت. این مسأله در پیام ارتحال رهبر معظم انقلاب به روشنی آشکار است که ایشان را با صفاتی هم، چون «عدالت خواه»، «متعبد»، «ادیبی چیره دست»، «استوار» و دارای «غنای نفس» توصیف کرده اند:
«ایشان دانشمندی جامع و ادیبی چیره‌دست و اندیشه‌ورزی نوآور و اسلام‌شناسی عدالتخواه بودند. ایشان عمر را فارغ از آرایه‌ها و پیرایه‌های مادی، در خدمت معارف والای قرآن و سنّت گذرانده و آثاری ارزشمند از خود به جا نهادند.
بهره‌گیری از محضر پر فیض و نفس گرمِ استادان معرفت و معنویت در مشهد مقدس، ذخیره‌ای از توکل و تعبّد و غنای نفس در دل و جان این شخصیت عزیز به جا نهاده بود که تا آخر عمر با برکتش وی را استوار می‌داشت.»
و باشد که میراث این اندیشمند چراغ راه همه جستجوگران معرفت باشد.
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
شهرام شیرازیان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۸
با سلام و احترام
ضمن تشکر از سایت خوب و جذاب شما امروز 1400/06/07 با تیتری در سایت شما برخورد کردم تحت عنوان"علامه محمدرضا حکیمی، فیلسوف عدالت و مرزبان توحید جاودانه شد " با تاریخ انتشار خبر 07 شهریور 1400 که بنظرم در انتخاب عنوان خبر اندکی بی دقتی رخ داده است. علامه بزرگوار در تاریخ 31 مرداد 1400 به رحمت خدا رفتند و در تاریخ 2 شهریور در جوار بارگاه امام هشتم به خاک سپرده شدند. زیبا بود برای توصیف خدمات ایشان و ارائه کارنامه حرفه ای علامه تیتر خبر مرتبط با خبر درگذشت ایشان بیان نمی شد زیرا بنظر خواننده ، نویسنده متن اطلاعی از زمان درگذشت ایشان نداشته اند.
ارادتمند
شیرازیان
مدیر پایگاه
مدیر سایت
سلام و ادب
ضمن تشکر از نکته سنجی شما
ای کاش متن مطلب که یادداشتی در تجلیل از مرحوم حکیمی است را مطالعه بفرمایید
زیرا جاودانه شدن صرفا به معنای درگذشت نیست
گزارش خطا
تازه ها