میلاد با سعادت حضرت فاطمه (س) و روز زن فرصت مناسبی برای بازاندیشی طرح کلی کرامت زن مسلمان ایرانی است . نظریه ای که با حاشیه سازی فمنیست ها که با بهانه ی واهی حتی در لباس دین و واژه هایی که ظاهرا زیبا و در باطن درصدد نابودی نظام فهم اسلامی از مساله جنسیت است ایستاده اند.
وقتی دربارهی پدیدههای جامعهشناختی و فرهنگی حرف میزنیم پیشاپیش میدانیم که مسائل و چالشهای اجتماعی تکعاملی و تکبعدی نیستند.بنابراین پرداختن به یک عامل به معنی ندیدن و در نظر گرفتن سایر عوامل نیست.
هنگامی که در جامعه در پاسخ به مسائلی که واقعا مصداق بحران هستند، هر کسی حرفی میزند و سطح اختلاف بالا میرود میتوان حدس زد، پیش از بحران دچار ناکارآمدی در خصوص آن مسئله هستیم. بالاگرفتن بحث در مورد مسائلی مانند بالارفتن سن ازدواج ، چندهمسری ، ازدواج موقت ، ازدواج سفید ، تجرد قطعی ، طلاق ، جمعیت و معضلات وابسته به آن نشان دهنده ناکارایی نظامات مرتبط با تشویق ، تشکیل، استحکام و صیانت از مسئله خانواده است.
مسائلی که از دوره کودکی و مدرسه باید به آن توجه میشد.
در رسانهها و فیلمها باید ارزشهای بررسی و ترویج میگردید.
فضاسازی اقتصادی برای آن صورت میگرفت و در نهایت تبدیل به مطالبه و ارزش عمومی میگردید.
بیشک یکی از بزرگترین تحولات ناکارآمد سازی نظامات اجتماعی ما در حوزه خانواده مباحث فرهنگی و ارزشی آن است (مثلا تصور میشود مشکلات اقتصادی مهمترین چالش شکلگیری و بقای خانوادهها هستند اما آمار بالای طلاق و تجرد در دهکهای اقتصادی مرفهتر و امتناع فرزندآوری در این بخشها اولویت این مسئله را در عوامل و چالشها مورد تردید جدی قرار داده است.)
از نگاهی یک عنصر مهم شکلدهی چنین وضعیتی کارنامه فمنیست التقاطی است که توانست با دور زدن بسیاری از الگوها و تغییر درونی ارزشهای کارا در جامعه عمدتا مذهبی ایران زمینه را برای تغییر شکل خانوادهها و ناکارآمدسازی قوانین فراهم آورد.
پیش از انقلاب جامعه به دو قشر سکولار و مذهبی تقسیم میشد که دارای مرزبندیهای اخلاقی و ارزشی خاص خود بودند. تمام تلاش نیم قرن خاندان پهلوی به دلیل عریان بودن اهداف و دیدگاهها نتوانسته بود مقاومت و آگاهی قشر مذهبی را در برابر آرمانهای غرب در حوزه مسئله زن و خانواده به هم بزند.به همین دلیل تفاوت سبک زندگی این دو قشر مشخص و تا حدی تعیین شده بود.
قشر مذهبی حتی در محاکم قضایی نیز قواعد نافی سیستم اسلامی خانواده را به رسمیت نمیشناخت و ضوابط اسلامی نیز در فضای عملکردی خود اجرا میشد.
یکی از تحولات دهه هفتاد به بعد ظهور یک دیدگاه التقاطی بود که در آن با ملاحظه پوسته مذهبی الفاظ و ظواهر قصد دستکاری در نظامات ارزشی در همه ابعاد و به ویژه حوزه زن و خانواده داشت.
این افراد که حدود دو دهه بعد درباره تمایلات فمنیستی خودش آشکارا سخن میگفتند؛ فقیه نبودند اما زیاد فتوا میدادند. حقوق نخوانده بودند اما لوایح بسیاری را برای دستکاری ضوابط و احکام به پارلمان فرستادند. از نظر تحصیلات و تجربه با حوزه فرهنگ بیگانه بودند اما نظامهای فرهنگی جامعه را تحت تاثیر قرار میدادند.
البته مسئله به این سادگی هم نبود. از اواسط دهه هفتاد صداو سیما، سینما، روزنامه و تقریبا اکثر تریبونهای عمومی پشت این نگاه مبهم که معلوم نبود جامعه را به کدام سو میبرد و نظرش از طراز زن و خانواده ایرانی چیست؟ قرار گرفت.
اکنون جامعه ایرانی را باید از دستپختهای این افراد دانست که خانوادهی آن با چالشهای عمدتا فرهنگی بسیاری روبروست که هم مزایای سنت صدها ساله اسلامی ما را از دست داده و نه نقاط قوت جامعه غربی را دارد.
جامعهای که در آن بانوان هم برای گرفتن حق اشتعال و تحصیل و معاشرت آزادانه مشغول مبارزه مدنی هستند و همزمان در دادگاهها هم دنبال حقوق سنتی مهریه و نفقه و اجرت المثل...
در فضای دینی، فضای مجازی و حتی هیاتهای مذهبی هم الگویی از آرایش و خودنمایی میبینید که هیچ تناسبی با روح حجاب ندارد و در مقابل این به اصطلاح اصلاحاتی که در فضای باور و ارزشی برای خانوادههای دینی ایجاد شده نه تنها طیف سکولار را متمایل به زرق و برقهای جدید این نسل بلاتکلیف دین دار بیدین نکرده بلکه سرکشیها و درگیریهای جامعه جدید دینی را به مضحکه و مثال سوئی برای سایرین مبدل ساخته است.
ادعاها و تغییرات این فمنیست که گاه در لباس دینی چادر به سر دارد، بدون کمترین مقاومتی در حال انهدام بنیان دینی نگاه به گوهر آفرینش زن مسلمان و جهانبینی او به جهان است. مسئلهای که نسل بعد مصیبتهایش را در بچههای تربیتشده این تفکر ناهنجار نشان خواهد داد.
چالشی که به نحو کاملا روشن در رسانهها اسیر مارپیچ سکوت است و هر کسی که دربارهی آن سخن بگوید با مارکهای مختلف دهانش خرد میشود.
پیاده نظام این فمنیست البته گاهی اوقات، گروهی ظاهر بین در لباس متدینین هستند که با طرح مسائل انحرافی و شکل دهی جبهه دفاع از این جماعتی التقاطی در افکار عمومی مانع به ثمر رسیدن یک گفتگوی علمی و منطقی برای ابطال نظریات این فرقه میشوند.