گفتی بس است ، حرف ز پیشینه ام مزن
دامن به عشق [ یاور دیرینه ام ] مزن
زندانیِ یکایک سلول های من
حرف از رها شدن ز قرنطینه ام مزن
افراسیاب ، رستم دستان مخوان مرا
طعنه به قلب پاره ی تهمینه ام مزن
زنگار دل به آب محبت نمیبری_
با سنگ دست کم که بر آئینه ام مزن
در گنجه ی دلم ، تویی گنجم ، نگو برو
با این کلید واژه به گنجینه ام مزن
در انتظار جمعه ی دیدار هفته سوخت
لطفی کن از سر و ته آدینه ام مزن
با تیغ اخم و قهر به رنجاندنم نکوش
اینقدر طعنه بر دل بی کینه ام مزن
گفتی : که مرد زود دلش سرد می شود
بهتان به عشق [ آتش شومینه ام ] مزن
ای دل ، به قصد مقصد دریای سینه اش
اینقدر سر به تُنگ چپ سینه ام مزن
ابوالفضل یوسفی-29 سال-اصفهان
***
تابناک جوان آماده دریافت آثار شما از طریق karbar@tabnakjavan.com است.