تابناک جوان: گفتگوی اینترنتی جذاب و چالشی میلاد دخانچی و علی علیزاده کارشناس سابق بی بی سی فارسی درباره عدالت طلبی و استقلال خواهی و نسبت آن با مقوله آزادی و امنیت ، با گذاری جالب به حیات سیاسی این فعال پر حاشیه سیاسی و استراتژیک تبدیل شد و بسیاری از سوالاتی که درباره ی علیزاده و چرخش مواضع او در سال های جدیدمطرح می شود ، مورد بررسی قرار گرفت.
در کوی دانشگاه به پلیس سنگ پرتاب کردم
علیزاده در این مناظره که به روش گفتگوی سخت توسط دخانچی اداره می شد ، با بیان این که در سال 72 وارد دانشگاه های ایران شده و از نظر سلوک شخصی و فردی و سیاسی بیشترین سابقه در همراهی با اصلاح طلبان را داشته اظهار داشت: اگر نخواهید به روش برخی از سیاسیون اعتراف گیری کنید باید صریحا بگویم که در جریان کوی دانشگاه در سال 78در میان دانشجویان بودم و به سمت نیروی انتظامی سنگ پرتاب می کردم. البته این به معنای همراهی کامل با اصلاح طلبان نبوده و نیست زیرا از اول نمی توانستم به امپریالیسم همراه باشم و یا پروژه ی اساسی اصلاح طلبان ایرانی که ادغام ایران در بازار آزاد است را بپذیرم.
این منتقد سیاسی با بیان این که نوع ارائه انقلاب در فضای داخلی کشور به مردم ضعیف و تا حدی دافعه زا است افزود: مهاجرت به بریتانیا و نگاه از خارج به آن چه در انقلاب 1979 در ایران اتفاق افتاده گام دیگری بود که در نگاه من به سیاست و اجتماع موثر بود. من در خارج از کشور توانستم با مطالعه آثار متفکرین عمدتا غربی متوجه شوم که رویداد انقلاب چیست و چه آثار مهم تمدنی دارد.
وی با بیان اینکه وقایع مربوط به انتخابات سال 88 بار دیگر پیوندی برای من با اتفاقات سیاسی ایران ایجاد کرد ، گفت: جانبداری من از جنبش سبز به این دلیل نبود که جنبش سبز یک حرکت غربگرا تلقی می شد. این تصویری است که بعدها برای این جنبش شکل گرفت . برای من جنبش سبز و شعارهای اولیه رهبران آن نقش همان راه سومی را داشت که از یک سو برابر امپریالیسم ایستاده بود و از سوی دیگر قصد تعدیل و اصلاح فشار بر آزادی و حقوق مردم را داشت اما در نهایت دیدیم در شرایطی قرار گرفتیم که باید موضع صریحی داشته باشیم و خط سومی وجود ندارد.این که با دید امروز بخواهیم به تحلیل آن جنجال و اتفاقات حرف بزنیم ، کمی ناروا است.در همان دوران هم به شخصه سعی کردم بین طیف غربگرای سبز و خودم مرزبندی شفاف داشته باشم و علیه شعار متحجرانه نه غزه نه لبنان موضع گیری صریحی کنم.
اصولگرا نشده ام
علیز با بیان این که تکامل دیدگاه سیاسی هر فردی امری عجیب نیست، افزود: همانطوری که پروژه ارتباط با آمریکا از سوی جناحی که خودش بانی تسخیر سفارت آمریکا و قطع رابطه با او بود ، امر شگفت انگیزی نیست نباید انتظار داشت که ما نسبت به این همه تجربه ای که در این سال ها اندوخته ایم بی توجه باشیم و خودمان را غیر قابل تغییر بدانیم.
گرچه من هنوز اعتقاد دارم با اصولگرایان تفاوت های جدی دارم. من سیاست را امر عرفی ( و نه ایدئولوژیک) می دانم. مذهبی نیستم و بسیاری از رویکردهای شخصی زندگی هیچ شباهتی به آن ها ندارد اما در پیچ تمدنی کنونی به نظرم هر کسی به ایران علاقه دارد ،باید کنار کسی بایستد که به امنیت و بقای ایران کمک می کند و به همین دلیل ترجیح دادم به جای ایستادن کنار لیبرال هایی که زندگی شخصی ام شبیه آن هاست به رغم فحش های زیادی که خورده ام کنار آدم های متفاوت از خودم بایستم و پایداری کنم.
در نگاهم به موضوع مردم تجدید نظرکردم
علیزاده با بیان اینکه مطالعه بهار عربی و تامل در تبدیل جنبش های مردمی شمال آفریقا و غرب آسیا به وسیله ای برای اعمال نفوذ پول مداران سعودی برای ایجاد نا امنی و بسط دیکتاوری با عنوان دموکراسی باعث تردیدهای جدی همه دلسوزان سیاسی مسلمان در مقوله نگاه به مردم و مردمسالاری بوده افزود: من وقتی مشاهده کردم که دولت برآمده از انتخابات مرسی با حضور مردم مصر در جنبش تمرد و به تحریک عربستان در تقدیم قدرت به السیسی دیکتاتور عمل کرد. ناچار به تجدید نظر در مفهوم مردم در سازمان ذهنی خودم شدم.
یک گروه بیخیال اتفاقات واقعی دنیا هستند
کارشناس سابق بی بی سی با بیان این که از سال 2001 می بینیم بخشی از کنشگران سیاسی ایران بی خیال واقعیت های بزرگ جهان هستند و در حالی که ایران در محاصره بیش از 800 پایگاه نظامی تهدید کننده هستند و دو کشور مجاور ایران هم به بدترین نوع ممکن اشغال و ویران شده اند ، بجای حراست از ایران و استحکام آن در حال تهدید حاکمیت به فروپاشی هستند ، اظهار داشت : بدون این که بخواهم از اهمیت موضوعاتی مانند اقلیت ها، آزادی های اجتماعی ، مسائل کارگران ، موضوعات زنان و خیلی چیزهای دیگر در برابر حاکمیت و اشتباهات آن در قبال این موضوعات بکاهم ، تمام پروژه ی من رساندن این پیام به جامعه ی ایرانی است که ایجاد ناامیدی و زنجیره های منتهی به فروپاشی درونی و انهدام اجتماعی در فضای رسانه ای و عمومی ما را با شرایطی روبرو می کند که پس از غلبه آن دیگر چیزی به نام کشور و ملت ایران باقی نمی ماند که بخواهد به مطلبات خودش در هر یک از این زمینه ها بپردازد.بنابراین نمی توان با هیچ بهانه ای با موضوع امنیت ایران شوخی و بازی کرد.آن هایی که در هفته های اول در مقابل حکومت اسد برخاستند و افرادی که در بیداری اسلامی برای آزادی لیبی و مصر و مراکش حرکت کردند ؛ هیچ کدام تصور نمی کردند که در مقابل آن چیزی که برای آن مهم است ؛ مسئله ای مانند ویرانی کشور و نابودی همه آرزوهای ملت شان پیش بیاید اما اتفاقات دنیای ما خیلی واقعی تر از آرمان ها و توهم هایی است که ریشه در عدم مطالعه ی شرایط و تاریخ دارد.
در ادامه این گفتگو دخانچی و علیزاده به بحث درباره مصادیق جریان های رسانه ای کشور در زمینه امید ، ناامیدی و نقد و میران آن به طور مصداقی پرداختند.