لیلا شقاقی روانشناش بالینی کودک و نوجوان درباره دروغگویی کودکان اظهار کرد:کودکان در یک دوره از سنشان دروغ گفتنهایشان زیاد میشود که این عمل تا حدودی طبیعی است، اما برای همیشه درست نخواهد بود که این نوع رفتار همچنان همراه کودک باقی بماند. کودک ۲ ساله درک صحیحی از اهمیت راستی و صداقت ندارد، اما در ۱۰ سالگی باید تفاوت بین راست و دروغ را بداند که این امر تنها با همراهی خانوادهها امکان پذیر خواهد بود. کودکان در ۳ تا ۶ سالگی رویاپردازی و تخیلات قوی دارند و داستانهای بلند، طولانی و غیر واقعی تعریف میکنند. کودکان با گفتن داستانهای تخیلی و دروغین، قصد فریب دادن را ندارند.
دروغ گفتن در کودکان بسیار متفاوت است
او گفت: برخی کودکان از دروغهای جالب توجهی استفاده میکنند تا بتوانند نظر دیگران را جلب کنند. مثلا وقتی کودکی مادر را سرگرم کار خود میبیند، شروع به تعریف کردن یک حادثه دروغین میکند تا توجه مادرش را به خود جلب کند و دروغی که از طریق آن کودک حوادث تخیلی را به دیگران منتقل میکند تا سرگرم شود نوع دیگری از آن است. مثلا کودکی که شروع به تعریف یک داستان دروغی میکند، تنها هدف او سرگرم شدن است. دروغهای ابهام آمیز نشان دهنده ناتوانی کودک در بیان دقیق جزئیات یک مسئله است، مثلا یک کودکی از اتفاقی که شب گذشته در اتاقش افتاده و باعث ترس او شده است، صحبت میکند، اما برخی از گزارشهایش را با دروغ مخلوط میکند.
شقاقی در ادامه افزود: نوع دروغ انتقامی در کودکان از نفرت و ناراحتی آنها نشئت میگیرد. مثلا کودکی برای انتقام از برادرش که او را دعوا کرده است، وقتی پدر به منزل باز میگردد، ماجرایی را همراه با دروغ علیه برادر به پدر میگوید. کودکان گاهی به خاطر ترس از محدود شدن شدید و همچنین قوانین سختگیرانه والدین یا تنبیه، دروغ میگویند، مثلا کودکی از ترس تنبیه مادر، شکستن ظرف را به گردن فرد دیگری میاندازد. دروغ فریبکارانه دروغی حساب شده است که برای فریب دادن دیگران استفاده میشود تا کودک آن چه را میخواهد به دست آورد. کودک از دروغ مصلحتی به منظور حفظ و مراقبت از فردی که دوستش دارد، استفاده میکند. مثلا بهم ریختن اتاق توسط خواهرش را به گردن میگیرد تا برای خواهرش مشکلی پیش نیاید.
او بیان کرد: کودکان برای اینکه بتوانند نشانههای دروغگویی خود را بپوشانند، بسیار ناتوانتر از بزرگسالان هستند؛ برخی از نشانههای دروغگویی که البته به صورت مجموعهای مشاهده میشود، عبارت است از افزایش ضربان قلب، نفس نفس زدن، رنگ پریدگی، بیقراری و اضطراب، خشکی دهان، شتابزدگی و عجله، فراموشکاری، پنهان کردن دستها، گاز گرفتن لب، پوشاندن بخشی یا نیمی از دهان به وسیله دستان و انگشتان و برقرار نکردن تماس چشمی است. این علائم نشانه قطعی برای دروغگویی کودکان نیست و ممکن است کودک به دلایل دیگری از جمله اضطراب یا ضعف در برقراری ارتباط مناسب با دیگران این علائم را از خود نشان دهد.
دلایل دروغگویی کودکان چیست؟
شقاقی تصریح کرد: تکرار دروغگویی کودکان معمولا به دلیل نداشتن اعتماد به نفس، ترس بیش از حد، جلب توجه به دلیل احساس کمبود عاطفه، آزمودن والدین خود، الگوگیری و تاثیرپذیری از رفتارهای والدین، تلافیجویی و انتقام یا پایین بودن آستانه تاب آوری در برابر مشکلات و فرار از آنها، سرکوب کردن احساس حقارت و محرومیت و در نهایت فرار از یک موقعیت اضطراب آمیز است.
راههای جلوگیری از دروغگویی کودکان چیست؟
او گفت: پدر و مادر باید الگوی صداقت و راستگویی برای فرزندانشان باشند تا دروغگویی کودکان کاهش یابد. وقتی یکی از والدین در موقعیتهای خاص و در برابر فرزندش دروغ میگوید، ناخودآگاه در حال آموزش دروغ گفتن به فرزندش است. پدر و مادرها نباید فرزندشان را در موقعیت دروغ گویی قرار دهند. والدین گاهی حقیقت رفتار را میدانند، اما برای اینکه کودک را شرمنده یا تحقیر کنند ناخواسته از او سوالهایی میپرسند که کودک مجبور میشود برای دفاع از خود، دروغ بگوید و آنها هم عصبانیتر میشوند؛ بنابراین کودکتان را در چنین موقعیتهایی قرار ندهید.
او بیان کرد: یکی از بهترین راههای پیشگیری از دروغگویی در کودکان این است که او را وادار نکنید برای دفاع از خود دروغ بگوید. بهتر است اگر نسبت به دروغگویی فرزندتان مطمئن هستید، بدون اشاره مستقیم و استفاده از واژه دروغگویی او را متوجه کار اشتباهش کنید. گاهی پدر و مادرها خودشان برچسب دروغگو بودن به کودک میزنند، مثلا والدینی که دائم گفتههای کودک را انکار میکنند، به طور غیرمستقیم به او میگویند که دروغ میگوید یا وقتی که دروغ کودک آشکار میشود به شدت عصبانی میشوند، او را سرزنش میکنند، بهتر است خط مشی مشخصی در برابر دروغگویی کودک داشته باشید. بدون سوال پیچ کردن یا بازجویی از کودک طی چند سوال و جواب کوتاه سعی کنید واقعیت یا بخشی از آن را از زبان کودک بشنوید، موضوع را بزرگ و مهم جلوه ندهید و با قاطعیت، اما واضح و شفاف درباره موضوع با کودک صحبت کنید. کودک در چنین گفتگویی احساس میکند راستگویی به او کمک میکند. سعی کنید آگاهانه شرایطی را برای کودک ایجاد کنید که دروغ نگوید و اگر دروغ میگوید نه با واکنش احساسی و هیجانی بلکه به صورت منطقی به او بفهمانید که نیازی به دروغگویی نیست.
توصیههایی به پدر و مادرها درباره دروغگویی کودکان
شقاقی تصریح کرد: توصیه میشود ریشه دروغگویی کودکان را پیدا کنید، به جای در نظر گرفتن تنبیه یا تهدید کودک تلاش کنید به موضوع از دید کودک بنگرید تا بفهمید کودک از دروغگویی چه نفعی میبرد و به دنبال چیست، سپس به او نزدیک شوید و هرگز برچسب دروغگو بودن به کودک نزنید. بهتر است به تخیلات کودک احترام بگذارید و او را بابت حرف زدن درباره موضوعاتی مثل روح و حیوانات عجیب و غریب سرزنش نکنید. گاهی والدین الگوی پنهان کاری برای فرزندان خود هستند. پنهان کاری هم شکل دیگری از دروغ است و در طول زمان کودک یاد میگیرد که چطور حرف بزند تا متهم به دروغگویی نشود. همچنین کاهش اعتماد به نفس در کودک با تمایل به دروغگویی در ارتباط است.
او گفت: بچههایی که عزت نفس پایین دارند به «خودیاری کاذب» یا به عبارتی به اغراق در بیان تواناییها و حوزه اختیارات خود روی میآورند تا آن خلاء را جبران کنند. دروغگویی حدودا تا ۷ سالگی بهبود مییابد، ولی اگر کاهش نیابد شاخه و برگ بیشتری پیدا میکند و درمان آن دشوارتر میشود. نوجوانانی که دروغگویی یکی از ابزارهای آنها شده است با ظرافت و زیرکی واقعیت را طور دیگری جلوه میدهد. اغلب نوجوانانی که دروغ میگویند برای فرار از تنبیه یا دریافت پاداش دست به این کار میزنند.
شقاقی اظهار کرد: صداقت به عنوان یک رفتار ارزشمند در دوران کودکی آنها به درستی نهادینه نشده است و حالا در دوران بزرگسالی برای رسیدن به اهداف خاص دروغ میگویند. در این سنین فشارهای والدین موقعیت را بدتر میکند و راهی جز دروغگویی برایشان باقی نمیماند. همه ما از دروغ گفتن و یا شنیدن آن احساس ناخوشایندی داریم. پدر و مادرها که تربیت فرزندان جزو اصلیترین وظایف آنهاست، با شنیدن دروغ از کودک خود احساس ناراحتی بیشتری میکنند، اما باید گفت کودکان علاوه بر الگوگیری از رفتار والدین، به دلایل متعدد به دروغ گفتن روی م آورند بنابراین شناخت ریشه دروغگویی میتواند در پیشگیری از آن موثر باشد.