ماجرای کشمیر، ماجرای مسلمانان مظلومی است که در توطئه انگلستان، مراودات سیاسی و تعصب مذهبی دولت هند دچار خشونتهای مضاعف شده اند. به طوری که از سال ۱۹۴۷ که این ایالت- علی رغم خواست مردم مسلمانش به پاکستان ملحق نشد- وارد مناقشات و منازعات منطقهای قرار گرفته و قربانیان بی شماری را در راه استقلال و آزادی خواهی خویش داد. به طوری که دولت و وابستگان نظامی هند، در ادوار مختلف به جان و مال و ناموس این مردم بی دفاع تعرض کرده و بسیاری از جوانان این ایالت، دچار شکنجههای غیر انسانی شده اند. این مردم از حداقل حقوق شهروندی نیز برخوردار نیستند. حتی در این سالهای متمادی عده زیادی از مردم به طرز مشکوکی ربوده شده و هیچ اطلاعی از سرنوشت آنان در دسترس نیست و پرندههای بسیاری از این ظلمها در جریان است، که هیچ مرجع قضایی و امنیتی هند برایش دلیل قانع کنندهای ندارد: «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من (کشمیر) آنچه البته به جائی نرسد، فریاد است»!
نکته مهم در این حوادث این است که هم قانون کشور هندوستان و هم مسلک و اندیشه آنان- که ظاهراً مروج مدارا و رحم و شفقت با انسان هاست! - مجوز چنین جنایتهایی را نمیدهد و از همه اینها بالاتر این مسئله است که نهادهای بین المللی در قبال این نسل کشی و خشونت سکوت اختیار کرده و یا از قوانین بازدارنده خویش استفاده نمیکنند؛ و از این دردناکتر سازش و بی تفاوتی جهان اسلام و دولتهای اسلامی است که مظلومیت این مردم را مشاهده کرده؛ اما هیچ واکنش مؤثر دیپلماتیک یا رایزنیهای سیاسی برای توقف این خشونت نمیکنند.
هم چنین رسانههای دنیا که عادت به بزرگ نمایی حوادث گوناگون- خُرد و کلان، بی اهمیت و ناچیز- دارند؛ از پوشش دادن اخبار جنایات کشمیر سر باز زده اند و در یک خفقانِ خبری، موضوع کشمیر را بایکوت کرده اند؛ و البته دولت هند اجازه نمیدهد که آزاداندیشان با آزادگی، این جنایات را مطرح کرده و بیان صادقانهای از ماجرا داشته باشند.
جالب این که همه هنرمندان مشهور منطقه و هند که مروج خیرخواهی و کمک به مردم هستند و فیلم سازان بالیوود که عشق و دوستی را در آثار خود فریاد میزنند، خود را به بی خبری و غفلت زده و گوش خود را به نسل کشی مسلمانان هم وطن خود بسته اند! و چندسالی است که دولتمردان هند – علی رغم دستورات دینی خویش بر مدارا و سازش با ادیان دیگر و زیست مسالمت آمیزی که قرنها مسلمانان و سایر ادیان با یکدیگر داشته اند- درصدد تغییر بافت مذهبی و قومیتی این منطقه هستند. البته شواهد پنهانی بر تسلط و فشار اسلام ستزیان و لاتبی صهیونیستی بر دولت هند وجود دارد که منطق این نسل کشی را نشان میدهد. وگرنه نباید چنین خشونت فزایندهای در برابر زنان و کودکان و مردم بی دفاع کشمیر تداوم یافته و توقف پیدا نکند.
به هرحال مظلومیت این مسلمانان در شبه قاره هند برای مسلمانان و مجامع آزادی خواه قابل پیگیری است وای کاش کسانی باشند که با فریاد خود، منافذی ایجاد نمایند تا از این مظلومان با خبر شده و به دادشان برسیم و آبروی دولت هند را- در پس این چهره موجه و آرام و انسان مدارانه- ریخته و مطالبه به حق از ایشان داشته باشیم و این دولت را در برابر این مواجهه پاسخگو نمائیم.