رسم است آخر هر سال، قهرمان سال و یا موثرترین جمله از رهبری یا برترینها در هر امری را معرفی میکنند. من هم از خاصترین جملهای که امسال از رهبری شنیدم مینویسم؛ هرچند این جمله برای سالها پیش است.
ماهها پیش تعبیری از رهبری انقلاب دیدم که سخت تاملبرانگیز و حیرتافزا بود. عبارتی که در عین سادگی، بسیار عمیق و تصویری به غایت متفاوت از عرصه سیاستورزی در انقلاب اسلامی ارائه می داد. ایدئولوژی سیاسی و سبک زندگی امام و رهبری را باید با این تعبیر شناخت: «امروز بهترین چیزی که ممکن است ما بتوانیم برای تصحیح اخلاق و رفتار و منش خودمان یعنی مسئولین کشور، ملاک قرار دهیم مردم سالاری دینی است.»
عجیب نیست؟ بین «مردم سالاری دینی» و «اخلاق فردی» چه رابطهای هست؟ چطور مردم سالاری دینی می تواند اخلاق فردی را اصلاح کند؟
صبر کنید! «یک شبهه مرتبط!»
چرا رهبری انقلاب آنچه را میداند راسا اجرا نمیکند؟ سوال را صریحتر با رسم شکل نشان دهم؟ مثلا چرا رهبری خودشان بهترین رئیس جمهور را انتخاب نمیکنند تا مشکلات کشور حل شود؟ این سوال روشن شود احتمالا سوالاتی از این دست که «چرا رهبری در شرایط موجود راسا ورود نمیکنند» هم حل میشود.
پاسخ ساده است. چون مهمتر از حل مساله، روش حل آن است. وقتی مردم، سالار باشند خودشان باید بخواهند و انتخاب کنند. اینجاست که رهبری امت به جای «انتخاب درست» برای مردم، باید کمک کنند تا مردم «درست انتخاب» کنند. اینجاست که صبر و تلاش و هدایت معنی مییابد. اینجاست که معنی حقیقی «امام» و «ولی» شکل میگیرد. او باید در این راه عمر و آبرویش را خرج کند تا من و مایی رشد کنیم و به حق اراده کنیم و تصمیم بحق بگیریم.
همه رهبری در این نقطه خلاصه میشود. اینجاست که امام به نقل از استاد عرفان خود آیتالله شاهآبادی میفرمایند اینکه رسول خدا فرمود سوره هود مرا پیر کرد به جهت این جمله «من تاب معک» است. یعنی هم خودت استقامت کن و هم کسانی که با تو هستند. چه آنکه در آخرت، هم از اعمال خودت سوال میکنند و هم امت ات.
رهبر انقلاب هم درباره این آیه میفرمایند: علت پیر شدن پیامبر این بود که دستور گرفت مومنین را در مسیر حق، هدایت کند و نگه دارد.
حالا عمیقتر «مردمسالاری دینی» را فهم کنیم. مردمسالاری دینی، فقط شرکت دادن مردم در انتخابات نیست. بلکه این امام امت است که با سالار دانستن مردم، باری سنگین را تا قیامت بر دوش خود احساس میکند. رشد اخلاقی و فردی نیز در همین مسئولیتی است که بر خود میبیند؛ در دستگیری از امت.
تا حالا «مردمسالاری» را از منظر «دستگیری امت» دیده بودید؟ در این باره باید بیشتر خواند و نوشت.
حال اگر دقیقتر شویم هرکدام از مسئولین و من و ما، شانی از این ولایت امام و رهبری داریم. رشد اخلاقی ما نیز در سالار دانستن مردم بر سرنوشتمان است. این مردمسالاری است که برای جوان انقلابی، اخلاق و سبک زندگی دینی میسازد.
در نهایت ۲ خاطره رهبری از امام شنیدنی است. مشهور است که امام جز در مجلس سیدالشهدا گریه نمیکردند. حتی در شهادت آقامصطفی نیز احدی اشک و غمناکی از امام ندید. اما رهبری دو خاطره شنیدنی از اشک امام در غیر مجلس روضه دارند که شاید نشانی بر شادی روحی امام است؛ آنجا که ثمره هدایت و زیباییهای استقامت مردم را میبیند.
رهبری میفرماید وقتی امام روی تخت بیمارستان بودند از تلویزیون قلکهای اهدایی بچهها به جبهه را دیدند و همانجا چشمانش پر از اشک شد و با هیجان پرسیدند: «دیدی این بچه ها چه کردند؟»
میفرماید یک جا هم وقتی بود که سخن مادرشهیدی را برای امام نقل کردم: «از قول من به امام بگویید بچهام اسیر دست دشمن بود و اخیراً مطلع شدم که او را شهید کردهاند. به امام بگویید فدای سرتان، شما زنده باشید؛ من حاضرم بچههای دیگرم نیز در راه شما شهید شوند.»
منبع: فارس