خودسوزی جانباز کرمانشاهی

واقعاً خیلی پررویین. مردمو چی فرض کردین. مشکل خودشماها دارین.
احتمالاً از وام 50 میلیونی ذوق زده شده بود! نه؟
خجالت بکشین! خودتون وامهای چند صد میلیونی بدون بهره بگیرین، ولی یه جانباز بدبخت باید به هر جا التماس کنه، شخصیتشو خرد کنین، آخرش هم کاری کنین که به مرز جنون برسه و خود سوزی کنه، نه خودکشی! می فهمی؟ ، خودسوزی، نه خودکشی.
آقایان مسولین بی.... چرا علت این فاجعه رو بررسی نمی کنین.
زمان دفاع مقدس به بچه بسیجی ها می گفتن، مظلوم شهرو، شهید جبهه. اما الان دیگه جایی اونا رو تحویل نمی گیره. خیلی بی انصافین. ولی آقامون میاد. مطمئنم.

اینها شهدا و جانبازان را پله ترقی خود کردن . یکدفعه میگویند اینها برای حجاب شهید و جانباز شدند. ثروت این بنیاد بی اندازه است ولی چن نفر از افراد تحت پوشش تا حالا خودسوزی کردند. قضاوت با شما. نهادی که از نظارت معاف باشد بهتر از این کار نمیکند.

متاسفانه اينها كه در اين اداره جات كار ميكنند عمدا جانبازان ومخلصان به انقلاب را اذيت ميكنند كه مردم زده بشند تا حالا هم خيلي موفق بودن خدا لعنتشون بكنه حالا مرده ميكند ما قرض داديم اكر راحت داده بوديد كه خودش را نمي سوزاند بايد عاملين اينكارا تحويل قانون داد

هر چند خودسوزی و خودکشی بسیار بد و گناه هست و باید طوری فرهنگ سازی بشود که چنین اتفاقی هرگز در ایران و توسط هیچ ایرانی رخ ندهد ؛ ولی گاهی فشار و تحقیر و شماتت در بنیاد شهید توسط پرسنل چنان فشار روحی به فرد وارد میسازد که جنون آنی رخ می نماید ؛ بهتر است کلیه فرزندان جانبازان و خود جانبازان شاغل در بنیا شهید؛ از بنیاد شهید بازنشسته شوند و ادمهای مقرراتی و کارازموده و دوره روانشناسی دیده جایگزین انها شوند ؛ یکبار شاهد بودم با برخورد دو نفر از کارمندان یا مسئولین بنیاد تبریز؛ دختر جانبازی و زن جانباز دیگر را به گریه انداختن؛ تعیین درصد هم رابطه ای هست من و همرزم بخاطر حمل مهمات و تسلیحات سنگین در کوههای صعب العبور؛ انهم در مسافت طولانی؛ از ناحیه زانو آسیب دیدیم ؛ ایشان سی وپنج درصد جانباز محسوب شدند؛ و بنده که درد و صدای زانویم بلندتر از ایشان بود؛ گفتن کاملا طبیعی هست؛ یا با وجود ترکش در پا؛ گفتن پای تو ترکش ندارد احتمالا خانه خاله ترکش خوردی؛ یا خودت جاساز کردی؛ چرا؟ چون مسئول وقت قسمت مربوطه از من خوشش نمی آمد؛ حتی پرونده ان را نیست و نابود و مرا از لیست مجروحین نیز حذف کرده بود؛ و بنده در سال 1374 پرونده تشکیل دادم انهم بخاطر درمانی که باید مدرک به دانشگاه میدادم تا دو ترمم بستری سنگین بخاطر جراحات جنگ تحمیلی؛ و تحرک کمم که غیبت داشتم ؛ محاسبه نشوند؛
باورتان میشود با بیش از 50 ماه حضور داوطلبانه بسیجی در خطوط مقدم و گردانهای خط شکن لشکر های مختلف(31 - 19 - 51 - 17 - و...) در عملیاتهای مختلف؛ و چندین بار مجروحیت؛ تنها یک ترکش(از 53 ترکش اصابتی که حدود 32 ترکش الان حی و حاضرند) مرا بنیاد انهم 15 درصد قبول کرده و صدمات وارده به اعصاب و پاها و عصب چشم(دوبینی گاهی به گاهی و عدم دید لحظه ای در یکی از چشمها و...بهمراه درد شدید) و ورم رگ ها و عدم توانایی زندگی در شهرهای الوده (بخاطر ریه) و دندان و .... را قبول ندارد؛ میدانید من درمانها را با هزینه خودم تا امروز انجام داده ام ؟ همین سال 1393 به بیمارستان غرضی اصفهان توسط اورزانس از ترمینال و به حالت بیهوش ؛ انتقال داده شدم و تمام هزینه بیمارستان را شخصا پرداخت نمودم و حتی با بنیاد اصفهان و بنیاد تبریز و... تماس گرفتم که پول همراهم نیست شما بدهید من بیام بیرون میدهم ؛ قبول نکردند ؛ تا توانستم از تعاونی و سایر رانندگان و صاحب ماشین ها قرض بگیرم و از بیمارستان بیام بیرون ؛

خدا رحمتش کنه؛ خیلی باید زیر فشار بوده باشه که دست به خودسوزی بزنه! و خیلی جرات میخواد،کاش منم همچین جراتی داشتم،هرچند ما هم داریم تدریجی میمیریم. کاش شهید شده بودیم و این روزها را نمیدیدیم.