گاهی اوقات حتی کوچکترین مغزهای موجودات روی زمین نیز شباهتهای چشمگیری با مغز ما نشان میدهد.
هنگامی که مورچههای چوب (Formica rufa) خاطرات بصری را در مغز خود ذخیره میکنند، تحقیقات جدید نشان میدهد که آنها قواعد تقارن را زیر پا میگذارند و به نظر میرسد که یک طرف از مغز آنها حافظههای کوتاه مدت را ذخیره میکند و طرف دیگر مسئول به خاطرسپاری خاطرات بلند مدت است.
این امر به عنوان تقسیم بندی عصبی جانبی وظایف مغز (neural lateralisation) شناخته شده است و به نظر میرسد با شکلگیری خاطرات در حیوانات ارتباط تنگاتنگی دارد. به عنوان مثال، در مغز انسان، حافظه فضایی و پردازش موسیقی عمدتاً محدود به سمت راست مغز است، در حالی که زبان بیشتر در سمت چپ پردازش میشود، اگرچه ارتباطات و تداخلات زیادی وجود دارد. شاید این مورد در مورد مورچهها نیز صادق باشد.
محققان میگویند: با توجه به دانش ما، این نخستین نمایش از شکلگیری حافظه بصری جانبی در یک حشره است که پیامدهای گستردهای برای شناخت ما از خاطرات بصری در حشرات و تکامل جانبسازی در شکلگیری حافظه آنها دارد.
روزگاری دانشمندان تصور میکردند ما تنها گونهای هستیم که دارای دو نیمکره مجزا هستیم و هر یک مخصوص عملکردها و رفتارهای مختلف هستند.
اکنون یک چیز را بهتر میدانیم. عدم تقارن عملکرد مغز در بین مهرهداران گسترده و رایج است و احتمالاً مدت زیادی است که آن را دارند و تکامل در آنها خیلی زود ظاهر شده است؛ و این موضوع ممکن است در بی مهرگان نیز صادق باشد. تحقیقات اخیر روی زنبورهای کارگر و خاطرات آنها از رایحهها نشان میدهد که این موجودات عملکردهایی را به سمت چپ یا راست مغز خود اختصاص میدهند. در حالی که بیشتر تحقیقات تاکنون بر حافظه رایحه زنبورها تمرکز داشته است، هنوز مشخص نیست که این جانبسازی در سایر انواع حافظه یا سایر حشرات وجود دارد یا خیر.
محققان با بررسی مورچههای چوب -یک حشره معروف به انجام ناوبری بصری- یک آزمایش انجام دادند و دریافتند که این مورچهها خاطرات نزدیک را در یک طرف مغز خود و خاطرات بلند مدتتر را در طرف دیگر مغز خود ذخیره میکنند.
اگر آنها درست گفته باشند و این نوع حافظههای مختلف در واقع در طرفهای مختلف مغز مورچهها ذخیره میشود، نشان میدهد که حافظه جانبی یا جانب سازی حافظه ممکن است در گذشتههای دور چندین بار تکامل یافته باشد.
فرضیهای وجود دارد که ممکن است این قابلیت در موجوداتی که اجتماعیتر هستند، ظهور کند. اگرچه هنوز این موضوع به شدت مورد بحث است.
تحقیقات در مورد حافظه بویایی و جانبی در زنبورهای اجتماعی نیز نتایج عجیب مشابهی را نشان میدهد.
به نظر میرسد در اینجا الگویی وجود دارد و ارزش این را دارد که بیشتر مورد بررسی قرار گیرد تا بدانیم که چرا مغزهای نامتقارن مانند مغز خودمان به نظر بسیار سودمند هستند.
بدون دانستن اطلاعات بیشتر در مورد حشرات، به سختی میتوان گفت که این حافظه نامتقارن به طور مستقل در مورچهها و زنبورهای اجتماعی تحول یافته است یا در یکی از اجداد آنها وجود داشته، اما در زنبورهای منزوی از دست رفته است.
داشتن دو نیمکره مجزا ممکن است اطلاعات متناقض را کاهش داده و یا به مغز در خلاص شدن از شر فراوانی اطلاعات و دادههای اضافی کمک کند که این ویژگی ممکن است به ویژه برای حشرات کوچکتر که نیاز به صرفه جویی در انرژی و فضا دارند، مهم باشد.
همچنین ممکن است که حفظ خاطرات طولانی مدت در یک طرف مغز، جا را برای ایجاد خاطرات کوتاه مدت جدید در طرف دیگر مغز باز کند. به هر حال حتما چیزهای بیشتری وجود دارد که دانشمندان هنوز آنها را کشف نکرده اند.
این مطالعه در مجله Proceedings of the Royal Society B منتشر شده است.