۲۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۸:۳۳

دلنوشته ای برای طلبه‌ای که زانوی غم به بغل گرفت

آقای مداح من یک زنم و می‌توانم تصور کنم وقتی ۶ ماه پیش جواب آزمایش بارداری همسرتان مثبت شد، چه رویاها که در دل‌تان نداشتید، چه امیدها که به‌شان دل نبستید. چقدر لحظه تولد فرزندتان را توی ذهن‌تان تداعی نکردید و لبخند همسرتان را بعد از تولد بچه‌‌‌ها مجسم نکردید.
کد خبر: ۱۴۷۸۷
تعداد نظرات: ۸ نظر
فاطمه خوش نما: آقای مداح سلام؛ امروز عکس در خود مچاله‌شده‌تان را که دیدم، شکستم. دلم ریخت روی زمین. انگار نه انگار مثل انبوه عکس‌ها و فیلم‌های این بیست روز اخیر، هرچه می‌بینیم از پشت قاب شیشه‌ای موبایل است و جای ما امن است و حال‌مان خوب. حال ما خوب نیست آقای مداح.
 
طلبه‌ای که زانوی غم به بغل گرفت

فیلم‌تان را که دیدم، قلبم هم سوراخ شد. می‌دانید آخر من سال‌ها بین زن و شوهر‌های جوانی که به امید درس دین خواندن به قم مهاجرت می‌کردند، زندگی کردم.

فیلم را که دیدم فهمیدم خانه‌تان از این اجاره‌ای‌های زیرزمینی است که به خاطر نم ندادن دیوار و زیرزمین بودنش، آن‌ها را تا یک متر از کف زمین سنگ می‌کنند.

اصلا طلبه‌ای که خانه‌اش از این زیرزمینی‌ها نباشد طلبه نبود، شاهی بود برای خودش. با اینکه ده سال است آنجا نیستیم، اما انگار هنوز هم این خانه‌های نمور بی‌نور زیرزمینی مال طلبه‌هاست. خانه‌هایی که یک پنجره بزرگ از سقف رو به حیاط دارند و غروب به غروب صاحبخانه که ماشینش را توی حیاط پارک می‌کرد چراغ‌های جلوی ماشین مماس با پنجره خانه‌های ما می‌شد. شب و آسمان و ستاره‌ای در کار نبود تا صبح روشن فردا که ماشین از توی حیاط بیرون برود.

آقای مداح من بین شما‌ها زندگی کرده‌ام. از خودتان هستم و می‌دانم طلبه‌ها و همسران‌شان در قم چطور با حداقل درآمد، قانع و راضی، بدون کوچکترین گلایه‌ای زندگی می‌کنند و به هیچ‌چیز جز خدمت به خلق‌الله فکر نمی‌کنند. شما و امثال شما اهل غر زدن و گلایه کردن و بیشتر خواستن نیستید، اما همیشه برای مردم، وسط میدان بوده‌اید و هستید. چه آن زمان که برای تبلیغ به دورافتاده‌ترین روستا‌ها می‌روید و چه حالا که بدون امکانات و با دست خالی برای خدمت به بیمار‌ها از جان مایه می‌گذارید.

آقای مداح من یک زنم و می‌توانم تصور کنم وقتی ۶ ماه پیش جواب آزمایش بارداری همسرتان مثبت شد، چه رویا‌ها که در دل‌تان نداشتید، چه امید‌ها که به‌شان دل نبستید. چقدر لحظه تولد فرزندتان را توی ذهن‌تان تداعی نکردید و لبخند همسرتان را بعد از تولد بچه‌ها مجسم نکردید.

آقای مداح، چون جنس‌تان را، وجودتان را، غیرت‌تان را و فکرتان را می‌شناسم می‌دانم چرا خبر رفتن همسر باردارتان را که شنیدید، از بیمارستان بیرون زدید و این گوشه را برای فوران دردتان انتخاب کردید. برای بقیه عجیب است که تیتر زده‌اند این طلبه برای حفظ روحیه باقی بیماران چه کرده است. برای ما عجیب نیست.
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۹ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
خدا بیامرزه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
راست می گی نظر من رو منتشر کن
من مخالف این حکومتم
و خیلی هم از حادثه ای که برای این آخوند افتاده خوشحالم
تسلیت هم نمی گم
حسین
همیشه انگل هایی مثل تو، توی جامعه هستند
مطمئن باش بدتر از این برای خودت پیش میاد
حسین
واقعا برات متاسفم بیچاره ، انسانیتت کجا رفته
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۴ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
من قلبا به این طلبه عزیز و بقیه داغداران کرونا تسلیت میگم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۵
تر و خشک با هم می سوزه
عاطفه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۵
اصلا داستان جی هست؟ واسه جی نشسته؟
نجات
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۵
سلام آقای که گفتی تسلیت نمی گی!!!!
ادب حکم کرد اول سلام کنم بعد بگویم اداب معاشرت و هم دردی با انسان ها، انهم یک هموطن، آنهم یک ایرانی ، انهم یک مسلمان این طور نیست و نمی دانم کجا این مطالب را به شما یاد نداده اند و مسئول آن محیط خانواده شما بوده یا احتمالا مدرسه ای که اگر در آن درس خوانده ای؟
این طور نیست که اگر فردی کمبود و مشکل داشته باشد از مرگ یک مادر و دو فرزند نارحت نشود؟
این گونه نیست که اگر با حکومت میانه ایی نداری با تحکم بگویی تسلیت نمی گویم.
کاشک غرورت(یا ترس شما) اجازه می داد به برخی بیمارستان سر می زدی و اگر اجازه به شما می دادند یا جرت آن را داشتی آنجا می ماندی و کم می کردی.
این موضوع را بچه های جبهه و جنگ مخصوص تخریب چی ها بهتر درک می کنند چون معلوم نیست از کجا و کی مین به شما منفجر می شود.
از این زاویه به این موضوع نگاه کردی که اگر این قضیه برای خودت یا اطرافیانت اتفاق می افتد الان وضع روحی تو چگونه بود؟ اگر مثلا همسرت در یک گوشه بیمارستان همراه دو طفل معصوم در یک گوشه بودند و حضور تو و نفس تو می توانست به بیمار شفا دهد، لیکن شما به جهت کمک به کاهش آلام بیماران و پرستاران و احتمال آلوده بودن به این ویروس کرونا امکان حضور نبود الان وضع تو چگونه بود؟
ایا اندکی فکر کرده ایی اگر شما بودید در این مصیبت و ناراحتی که یقینا (از نگارشتان معلوم است) به زمین و زمان توهین می کردید می شندید کسی این مطلب را نوشته الان حاضر بودی چه بلایی بر سر نگارنده بیاوررید.
گزارش خطا