پیکار کیمیا علیزاده با خودش
کیمیا علیزاده
۱- زمستان ۹۷ بود که برای چهلمین سال انقلاب، تجلیل از کیمیاعلیزاده را در دستور کار قرار دادیم. بعد از روز‌ها تماس با یک شماره ۰۹۱۹ خاموش با همکاری فدراسیون تکواندو تلفن پدرش را به دست آوردیم.
تماس ناامید کننده‌ای داشتم.
پدر می‌گفت: کیمیا علیزاده پس از مصدومیت با یک ورزشکار نامزد کرده و نامزدش به عنوان همه‌کاره‌اش اجازه مصاحبه، حضور در مجامع و خلاصه (نقل به مضمون) گفتگوی آزادانه با خانواده‌اش را هم نمی‌دهد.
تصور چنین ماجرایی برای گل سرسبد ورزش بانوان با یک ورزشکار دسته چندم والیبال که یک رابطه قرون وسطایی را رقم زده بود برایم دشوار بود به نحوی که تا فحاشی آن مرد به کیمیا جلوی دوربین را دیدم، تصور می‌کردم پدر این ورزشکار ما را سر کار گذاشته بود. اما به هر حال کیمیا حتی ناشی از افسردگی مصدومیت یا هرچیز دیگر تصمیم گرفته بود که بال پرواز کس دیگری باشد و بیوطن ادامه دهد.
۲- نمی‌دانم وقتی کسی از پرچمی می‌برد و پرچمی نیز او را نمی‌پذیرد خودش چه حالی دارد؟ اما مطمئنم یک گروه خوشحال و یک گروه خیلی ناراحت می‌شوند.
گروه خوشحال، اما تا زمانی برای فرد کارسازی و تبلیغ می‌کند که امید داشته باشد این فرد، برای اهداف او کاری بکند.‌
نمی‌دانم بعد از آن همه رانت ایجاد کردن برای شرکت علیزاده در المپیک و تبلیغ علیه شرایط کشور بعد از شکست‌های او چه طور او را دور خواهند انداخت؟ اما به نظرم فارغ از آنکه او ناچار بود برود، اشتباه کرد یا نمک نشناس بود، مهربانانه از او بخواهیم به زیر پرچمی که او را شناساند و آبرو داد و قهرمان کرد، برگردانیم.
۳- کیمیا مثل آن جوان کولبر تحصیلکرده نیست که هزار دلیل برای رفتن داشته باشد و نرود. مثل جانباز دامدار خوزستان نیست که با یادگار جنگ در خشکسالی نقره داغ شده باشد. مثل آن جوان لر نبود که حقش را ندهند. به حساب امروز در همان ۱۹ سالگی یک شبه معروف و میلیاردر شد.
من هیچوقت حساب او و سایر لوس بچه‌هایی که تا خرخره مدیون و در عین حال طلبکار مملکت‌اند را با آن جوان تحصیلکرده و بیکار خوزستانی یکی نمی‌کنم؛ اما وطن مانند مادر برای هر فرزندی مهربان است.

اینفوگرافیک کیمیا علیزاده
۴- منافع عده‌ای در بی‌وطنی سرزمین و ملت و خیلی از ماست.
بقول رفیقی: وسط خشکسالی آسمان و تدبیر و مهربانی ملت آب و نان می‌خواهد و اپوزیسیون بیشرف خون!‌
نمی‌دانم چرا، ولی پس از بُرد مقطعی و هلهله یک عده و بعد باخت پشت باخت و حذف کیمیا به یاد روز‌های افسردگی او و دام اشراری افتادم که کیمیا را ایران خارج کرد.
"شیطان در کمین غمگین‌هاست"
اتفاقی که ممکن است در زمان افسردگی برای هر کسی بیفتد که حتی در مقابل پرچم‌ش بایستد.