۱۹ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۱

حس وطن‌دوستی در نوجوانان و جوانان چگونه شکل می‌گیرد؟

بخش قابل‌توجهی از رفتارهای نوجوانان، متاثر از اقتضائات دوره سنی آنهاست که تلاش می‌کنند متفاوت ببینند، بیندیشند و سخن بگویند اما ‌ارزش قائل نشدن برای علایق و آرزوهای آنها در خانه و مدرسه و جامعه موجب عدم‌شکل‌گیری توجه به ارزش‌ها، فرهنگ، وطن و هویت در نوجوان می‌شود.
کد خبر: ۶۴۶۲۴

حس وطن‌دوستی در نوجوانان و جوانان چگونه شکل می‌گیرد؟

وطن واژه ارزشمندی است. نه فقط واژه‌اش که خودش و هر آنچه به آن تعلق دارد و تمام واژه‌هایی که در پس آن می‌آیند و می‌نشینند؛ ‌مثل وطن‌دوستی، ‌وطن‌خواهی. شکل‌گیری این حس ارزشمند، کار یک روز و 2روز و نمایش یک فیلم و پخش یک سرود نیست، از دوران کودکی تا نوجوانی و با انواع آموزه‌ها و رفتارها آغاز می‌شود و در دوران جوانی بروز و ظهور می‌یابد.

در این میان اگر اتفاقاتی رخ ندهد و کنش‌ها و واکنش‌هایی نادرست و نابه‌جا از جانب والدین و متولیان تربیتی و آموزشی کودکان و نوجوانان رخ دهد، چند سال بعد با فرزندانی مواجه خواهیم شد که وطن‌دوستی و وطن‌گرایی‌شان چنگی به دل نمی‌زند. در سال‌های اخیر، گاهی با ادبیات خودتحقیری و زیرسؤال بردن ارزش‌های فرهنگی قومیت‌ها و جوامع مختلف ایران مواجه می‌شویم، ‌ادبیاتی که خاص نوجوانان نیست و در سنین بالاتر نیز دیده می‌شود.

بخش قابل‌توجهی از آنچه در میان نوجوانان رواج یافته فارغ از اینکه برایند گفتار و رفتار والدین است، متاثر از اقتضائات این دوره سنی است که تلاش می‌کند متفاوت ببیند، بیندیشد و سخن بگوید. اما در همین گیرودار است که می‌توان متوجه کم‌کاری‌ها و نقص رفتارهای تربیتی و ارتباط‌ها میان بچه‌ها و متولیان تربیتی آنها در خانه و محیط‌های آموزشی شد. همه آنچه در این قالب ظهور می‌کند، ‌محصول رسانه‌های بیگانه و معاند نیست، آنها از کم‌کاری‌ها و نقصان موجود سود می‌برند.

رابطه دوسویه احترام به ارزش‌ها

«من زمانی به خانه آبا و اجدادی‌ام علقه داشته و آن را حفظ می‌کنم که در آن اتفاقات دوست‌داشتنی برایم رخ داده باشد، ‌جایی که من را می‌بینند، ‌من را دوست دارند و من در آنجا ارزش پیدا می‌کنم.» این را حجت‌الاسلام احمدرضا اعلایی، کارشناس تربیتی به همشهری می‌گوید. او معتقد است نوجوانان و جوانان باید از دوران کودکی خوب دیده شوند و برایشان در خانه و مدرسه ارزش قائل بود اما گاهی مواقع در محیط‌های آموزشی چنان با آنها رفتار می‌شود که بچه‌های ما احساس دوست‌داشتنی نبودن و غیرارزشمند بودن می‌کنند.

اعلایی می‌افزاید: ‌«در خانه و مدرسه به واقعیت‌های درونی‌شان، ‌به دوره‌های رشدشان و به علایق و آرزوهایشان توجه نمی‌کنیم. غرق شدن در موبایل و تلویزیون، رسیدگی به سر و وضعش، شنیدن موسیقی و حتی مهم شدن آدم‌های عجیب و غریب و... را نباید به چشم تهدید نگاه کرد، اینها بخشی از انتخاب‌های دوران نوجوانی است و ما باید به آن بها دهیم و برایش ارزش قائل باشیم. اما اگر اینها را بی‌ارزش و وقت تلف کردن و مسخره بدانیم، اصالت و ریشه و هویت و وطن ما هم برای بچه‌ها بی‌ارزش می‌شود.»

به‌گفته این کارشناس تربیتی، نخستین نکته که موجب عدم‌شکل‌گیری توجه به ارزش‌ها و فرهنگ و وطن و هویت در نوجوان می‌شود، ‌ارزش قائل نشدن به علایق و آرزوهای آنها در خانه و مدرسه و جامعه و از دیگر سو برچسب‌زدن‌های ما و مقایسه ذهنی ما با بچه مطلوب ذهنی‌مان است که در نهایت بچه‌های ما را نسبت به ریشه‌ها و داشته‌هایشان متنفر و گریزان می‌کند.

جای خالی زبان مشترک

به جز عدم‌شناخت ویژگی‌ها، مسئله دیگری که موجب این فاصله و شکل‌گیری چنین شرایطی می‌شود، «عدم‌شناخت زبان نوجوان» است؛ اتفاقی که نتیجه‌اش شکل نگرفتن ارتباط درست میان نوجوان و والدین و متولیان تربیتی است. حجت‌الاسلام اعلایی با بیان اینکه وطن به‌عنوان اصل و ریشه، ‌زمانی ‌می‌تواند برای بچه‌ها موضوع باشد که با آن ارتباط بگیرند اما وقتی که زبان ارتباط با آن وجود ندارد، طبیعتا این ارتباط نیز شکل نخواهد گرفت، می‌گوید: ‌«خانواده‌ها، مدارس و معلمان قدیمی‌تر زبان ارتباط‌شان با بچه‌ها گم شده است. مسئولان کشور که فرسنگ‌ها با زبان نوجوان فاصله دارند و دنیای آنها را متوجه نمی‌شوند و هیچ تلاشی برای فهمیدن این زبان نکردند. زبان نوجوان، ‌زبان احساس و هیجان و آرمان‌خواهی است. زبان تنوع‌طلبی و دنیاهای متفاوت است اما برای بسیاری از بزرگ‌ترها، ‌نوجوانان افراد نادانی هستند که فقط وقت‌شان را تلف می‌کنند.»

این کارشناس تربیتی با طرح این پرسش که ما چقدر برای فهم سلیقه نوجوان وقت گذاشته‌ایم، سریال‌ها و فیلم‌های موردعلاقه‌شان را نگاه کرده‌ایم، مثلا چقدر موج گروه‌های هنری کشور کره‌ را شناخته‌ایم و چقدر سعی کرده‌ایم پای صحبت نوجوانان بنشینیم و با آنها هم صحبت شویم، می‌گوید: ‌«‌ما نمی‌دانیم با آنها چگونه صحبت کنیم. اینها ناشی از این است که ما زبان ارتباط با بچه‌هایمان را از دست داده‌ایم. از کودکی که باید با آنها بازی می‌کردیم زمان نگذاشته‌ایم و حالا دیگر زبان آنها را بلد نیستیم؛ چرا که نوجوان ما پای رسانه و گروه‌های دوستی‌اش بزرگ شده و زبانش رشد کرده است.

ما نیز دائم از موضع بالا با آنها برخورد کرده و از حرف‌زدن‌شان ایراد گرفته‌ایم. نفهمیدیم زبان بچه در این سن، با زبان شسته‌رفته و اتوکشیده ما متفاوت است.» اعلایی به متولیان رسانه نیز انتقاد کرده و با ضعیف دانستن شبکه‌های تلویزیونی ویژه نوجوان‌ها خاطرنشان می‌کند که مسئولان رسانه هم که کارشان برقراری ارتباط است، ارتباط با نوجوان را بلد نیستند.

فاصله جبران‌ناپذیر از فرهنگ بومی

بی‌توجهی به قومیت و فرهنگ قومی و محلی و فاصله گرفتن از آن، ‌گاهی در میان برخی خانواده‌ها به چشم می‌خورد؛ آنها که ارزش قومیت و فرهنگ بومی‌شان را ندانستند و عمدتا به واسطه حضور در پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ، در میان فرهنگ غالب، ‌دچار استحاله شدند و از اصالت‌شان فاصله می‌گیرند. فرزندان این خانواده‌ها نیز همین راه را طی می‌کنند و نسبت به هویت و قومیت‌شان بی‌تفاوت می‌شوند و حتی لهجه و زبان و آداب لباس‌پوشیدن و خوراک قوم‌شان هم موردتمسخرشان قرار می‌گیرد و تلاش می‌کنند از آن فاصله بگیرند.

این مسئله ریشه در چنددهه قبل و زمانی پیش از انقلاب اسلامی دارد و تا چند سال بعد از آن نیز ادامه یافته و برخی تولیدات رسانه نیز در همان سال‌ها بر شدت آن افزود. اعلایی با اشاره به اینکه در سال‌های اخیر این تدبیر در پیش گرفته شده که معلمان در شهرها و قومیت‌های مختلف، بر زبان محلی نیز تأکید کنند نگاه مثبت و ارزشمندی است؛ چراکه کودک و نوجوان باید داشته‌هایش را دوست داشته باشد. او می‌افزاید: ‌«دلیل اینکه نوجوان به داشته‌هایش بی‌تفاوت است و آنها را دوست ندارد، فضای عمومی و فرهنگ بعضی خانواده‌هاست که تلاشی برای حفظ هویت قومی‌شان نمی‌کنند و از آنها فاصله می‌گیرند.»

عزت‌نفس ملی؛ شاه‌کلید وطن‌دوستی

حجت‌الاسلام اعلایی تأکید می‌کند که برای احیای حس وطن‌دوستی باید به سراغ «عزت‌نفس ملی» رفت؛ عزت نفسی که باید از دوران کودکی و نوجوانی در فرزندان‌مان ایجاد کنیم تا در دوران جوانی و بزرگسالی به خوبی به بار بنشیند. او با اشاره به اینکه عزت‌نفس یعنی شناخت از خود و ارزش قائل شدن برای ویژگی‌ها و پذیرفتن نقص‌ها و کمبودها و تلاش تا حد امکان برای رفع آنها، درخصوص عزت‌نفس ملی می‌گوید: «باید بدانیم در کشوری زندگی می‌کنیم که دارایی بسیار زیادی دارد و از آن سو، ‌نقص‌های بسیاری هم دارد. ‌تمام اینها را با هم باید بپذیریم و اولویت قائل شویم؛ ‌اینکه با وجود نقص‌های بسیار، ‌استقلال داریم و نباید آن را از دست بدهیم».

او با تأکید بر اینکه ما قبل از هر چیز باید خودمان را دوست داشته باشیم و این دوست‌داشتن را به فرزندان‌مان منتقل کنیم، ‌به برخی نگاه‌ها و رفتارهای متضاد با این دیدگاه انتقاده کرده و می‌گوید: ‌«وقتی نگاه ما به آموزش دین و آداب با شکل و روش نامناسبی است، وقتی در سیستم آموزشی‌مان، اقتدار پادگان به خرج داده و بچه‌ها را تحقیر می‌کنیم، ‌وقتی فضای رسانه منفی است، وقتی سرزنشگری ما زیاد است، ‌همه اینها موجب از بین بردن عزت‌نفس شده و عزت‌نفس ملی را از بین خواهد برد. اما اگر بر ایجاد عزت‌نفس ملی پابرجا بوده و عوامل برهم‌زننده آن را رفع کرده و فضای مثبت در جامعه ایجاد کنیم در نهایت همین عزت‌نفس به وطن‌دوستی و وطن‌گرایی منجر خواهد شد.»

آشنایی با ادبیات کهن ایران

نازنین عطار، کارشناس حوزه ادبیات، می‌گوید ادبیات، برخاسته از فرهنگ و هنر هر کشور است. حلقه اتصالی است میان فرهنگ نسل دیروز با نسل امروز. این مهم است که بچه‌های ما هویت و پیشینه فرهنگی کشورشان را بشناسند، در ذهن و قلب‌شان جا بیفتد و به آن افتخار کنند. اگر بچه‌ها این حلقه اتصال را با فرهنگ و ادبیات کهن کشورشان احساس کنند، عشق و محبت در دل‌شان ایجاد می‌شود و پایدار می‌ماند؛

بر اساس فرمایش معصوم، آنچه در کودکی یاد می‌گیریم مثل نقشی بر سنگ حک می‌شود و ماندگار می‌ماند. به این ترتیب این علقه و عِرق ملی و فرهنگی، همواره و در دوران مختلف زندگی همراهشان است و می‌تواند هویت آنها را شکل دهد و در اعتماد به نفس و شخصیت‌شان مؤثر باشد، به‌ویژه با این ادبیات غنی که ما در ایران داریم.

بچه‌های ما هر کجا که باشند باید این سند افتخار و هویت را همراه داشته و به آن مفتخر باشند و در جهت مثبت استفاده کرده و به نسل‌های آینده منتقل کنند. هر ایرانی در هر سنی و وقتی پشتش گرم است و آگاهی دارد، ‌وقتی هویتش را بشناسد، جلوه‌های با ارزشی همچون عرق ملی در او شکل می‌گیرد.

جوان و نوجوان وقتی پیشینه ادبی کشورش را بشناسد، وقتی آگاه باشد، علاقه‌مندی نیز در او بروز و ظهور پیدا می‌کند. ادبیات ما دریای بی‌کرانی است و اگر فرزندانمان آن را شناخته و با آن انس بگیرند و بهره‌هایی چشیده باشند و لذتش را حس کرده باشند، قطعا عرق ملی و وطن دوستی در آنها ایجاد خواهد شد و هر کجای دنیا که باشند به هویت ملی و فرهنگ و ادبیات کشورشان افتخار خواهند کرد.

ادبیات بخش مهمی از فرهنگ یک کشور را تشکیل می‌دهد، ادبیات کهن ما نیز در این زمینه پیش‌تاز است.برای هر ایرانی یک باید است که برای عرض اندام و سخن گفتن، بیتی از اشعار شاعران کشورش را بداند و آن را بخواند. بخش مهمی از آنچه بایدبه آنها ببالیم، ‌بزرگان ادبیات این مرز و بوم هستند که با زحمت بسیار، گنجینه‌های بی‌نظیر ادبیات را برای ما به یادگار گذاشته‌اند. به‌طور قطع دانستن سخن و ابیاتی از این گنجینه ارزشمند و بر زبان آوردن آن برای هر جوان و نوجوان ایرانی باعث افتخار است و در هر کجای دنیا به آنها اعتماد به نفس داده و عرق ملی در آنها ایجاد خواهد کرد.

منبع: روزنامه همشهری
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها