۲۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۷

گفت‌وگوی منتشر نشده از احمد مهدوی دامغانی

استاد احمد مهدوی دامغانی روز گذشته، 27 خردادماه، پس از تحمل یک دوره بیماری در فیلادلفیا درگذشت.
کد خبر: ۵۵۶۷۵
احمد مهدوی دامغانی
زنده‌یاد مهدوی دامغانی، ادیب و الهی‌دان، محقق پیشکسوت، متخصص در ادبیات عرب و از اساتید دانشگاه هاروارد بود. او که متولد ۱۳ شهریور ۱۳۰۵ در مشهد بود، در خانواده‌ای اهل فضل و دانش دیده به جهان گشود. او علوم متداول قدیم و جدید را در شهر مشهد فراگرفت و سپس در تهران اقامت گزید. در سال ۱۳۲۷ از دانشکده معقول و منقول (بعداً الهیات) دانشگاه تهران و در سال ۱۳۳۳ در رشته ادبیات فارسی از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت. در سال ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران هم درجه دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت. موضوع رساله دکتری او تصحیح کتاب «کشف‌الحقایق» عزیزالدین نسفی به راهنمایی محمدتقی مدرس رضوی بود. پس از گذراندن دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی به عنوان استاد دانشگاه تهران به تدریس در دانشکده‌های ادبیات و الهیات دانشگاه تهران پرداخت. احمد مهدوی دامغانی از سال ۱۳۶۶ مقیم آمریکا و در دانشگاه هاروارد و دانشگاه پنسیلوانیا مشغول به تدریس در مقطع دکتری و پست دکتری بوده است. رشته‌های تدریس او در آمریکا شامل معارف اسلامی، ادبیات عرب، ادبیات فارسی، فقه، تفسیر و برخی علوم اسلامی بود. زنده‌یاد مهدوی دامغانی مقاله‌های متعددی در مجله‌های یغما، کلک، گلچرخ، ایران‌نامه، ایران‌شناسی، ره‌آورد و گلستان به چاپ رسانده است. از مشهورترین مقاله‌های او مآخذ ابیات عربی کلیله و دمنه و مآخذ ابیات عربی مرزبان‌نامه است. از کتاب‌های چاپ شدهٔ مهدوی دامغانی، علاوه بر «کشف‌الحقایق» نسفی، تصحیح «نسمةالسحر بذکر من تشیع و شعر» و تألیف «شاهدخت والاتبار شهربانو والده معظمه حضرت امام علی بن الحسین السجاد علیهما السلام» است. خبر درگذشت مرحوم مهدوی دامغانی با واکنش‌های متعددی در میان جامعه فرهنگ و ادب فارسی‌زبانان همراه بود. صفحه محمدرضا شفیعی کدکنی در فضای مجازی ضمن انتشار تصویری از این استاد دانشگاه تهران در کنار مرحوم مهدوی دامغانی، نوشت:
خاموشی استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی
استاد راد، مهدوی دامغانیا
بسیار مهربانی و بسیار دانیا

در پارسی و تازی، بر مرکب سخن
امروز روز، فارِس هر دو زبانیا

بر گنج باستانی دژ دری، کنون
گنجور ره‌شناسی و هم پشتوانیا
 
ای ننگشان که قدر تو نشناختند و رفت
بر جان تو ستم که چنین و چنانیا

جسم تو بر کرانه گوی زمین مکین
روح تو با ستاره کند هم‌عنانیا

دائم که بهر بندگی خاصگان حق
وقف است سال و ماه تو را زندگانیا

این بندگی به میری عالم نمی‌دهی
زین رو به چشمِ من، تو امیر جهانیا

جز مدحشان که زینت عرض است و قدسیان
هر مِدحتی که هست، گم است و گمانیا
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: آدم در زندگی کمتر کسی را می‌تواند «دربست» قبول داشته باشد، هر قدر به آن شخص ارادت و اخلاص داشته باشد. اما من دکتر مهدوی را دربست قبول دارم و او را نمونه یک ایرانی اندیشمند و ایده‌آل می‌دانم. این مسئله از نوادر امور است و استثنا از قاعده‌ای عام و جهان‌شمول. شما هر قدر فانیِ در وجود کسی باشید، باز از اختلافات جزئی نمی‌توانید برکنار بمانید، اما در مورد دکتر مهدوی من این چنین حالتی دارم. دکتر مهدوی از نظر من مظهر ایمان در معنی خالص و زلال است. این همه دانش و جهان‌دیدگی و نشست و برخاست با همه نوع مردم، در ایران و فرانسه و آمریکا، هیچ نتوانسته است کوچکترین خدشه‌ای در تجربه روحی و ایمانی او ایجاد کند.
میلاد عظیمی، استاد دانشگاه تهران، نیز در یادداشتی کوتاه به برخی از ویژگی‌های شخصیتی زنده‌یاد مهدوی دامغانی اشاره کرد و نوشت: احمد مهدوی دامغانی دانشمند برجسته و ادیبی بزرگ و عربی‌دانی کم‌مانند بود. اما او برای من چیزی بیشتر از «عالم» بود؛ حجتی زنده بود برای لمس این معنا که علم آدمیت است و جوانمردی و ادب؛ حجتی برای چشیدن «علمی» که منتج به «عمل صالح» می‌شود؛ نمونه‌ای روشن بود از توفیق دین برای تهذیب آدمی و تتمیم مکارم اخلاق و پرورش انسانی آزاده که «اعتقاد»» دارد، اما «عقده» ندارد؛ ثابت‌قدم است، اما کینه ندارد. مهربان است و ادب دارد و حلیم است و می‌تواند کریمانه ببخشد و بگذرد. چه باوفا مردی بود احمد مهدوی دامغانی. چه مهربان مردی بود.
او در ادامه به ارادت و عشق مهدوی دامغانی به اهل بیت (ع) اشاره و اضافه کرد: مهدوی دامغانی تلفیق و تلائمی بود از عشق سوزان به اهل بیت (ع) و مهر ژرف به ایران و فرهنگ ایران. او هرکه را دوستدار اهل بیت (ع) و خادم ایران می‌دانست- بدون توجه به مرام و مسلک سیاسی‌اش- حرمت می‌گذاشت و دوست داشت. معیار مهدوی دامغانی این بود و لاغیر. نقطه کانونی شخصیت او حب اهل بیت (ع) و عشق به ایران بود؛ «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم».عظیمی در ادامه به وصیت‌نامه استاد مهدوی دامغانی اشاره کرد که در آن تأکید کرده است که بر روی چشم‌ها و لبانش از تربت مقدس حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) که در قرآن کوچک اوست، قرار دهند.
محمد حسینی باغسنگانی، از فعالان فرهنگی، نیز بخش‌هایی از یک گفت‌وگوی بلند با استاد مهدوی دامغانی را منتشر کرده که در آن، مرحوم مهدوی دامغانی از عشق و علاقه‌اش به ایران سخن می‌گوید. در بخش‌هایی از این گفتگو که حاصل سال‌ها پرسش و پاسخ با استاد است و قرار است در قالب کتابی منتشر شود، آمده است:
استاد مهدوی چرا همیشه وقتی نام ایران می‌آید، درون شما آشوب می‌شود و بغض می‌کنید و اشک از چشمان شما سرازیر می‌شود؟
عجب سؤال سختی -با خنده- من پیرمرد را با این سؤالات اذیت نکن... وقتی اسم ایران می‌آید درونم آتش می‌گیرد. (بغض)
شما دلتان برای ایران تنگ شده و طبیعی است ...
نخیر، من در ایران زندگی کردم از بدو تولد در مشهد تا همین الآن که در این آپارتمان در فیلادلفیا هزاران مایل دورتر از مشهد است. من همیشه در ایرانم. ایران من بزرگتر است از این حرف‌ها.
ایران شما چقدر بزرگ است؟
به عظمت و بزرگی ایران حکیم طوس. به عظمت کاخ بلند شاهنامه، به بزرگی حافظ و سعدی، به بزرگی بزرگانی، چون زکریای رازی و بوعلی سینا و ملاصدرا. ایران من به عظمت مولاناست.
ایران بزرگی است استاد مهدوی، کلاه از سر عقل می‌افتد.
این عظمت مدیون بزرگان ماست. چه همین چهره‌ها که شما نام بردید و چه هم روزگاران ما. از استاد ما علامه بزرگوار محمد قزوینی، استاد عزیز ما بدیع‌الزمان فروزانفر و مرحوم بدیع‌الزمانی کردستانی و سید الشعراء امیری فیروزکوهی، دکتر جعفر شهیدی، دکتر مهدی محقق، دکتر زرین‌کوب و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی ادام الله ایامه و انعامه ....

بیشتر بخوانید
 
منبع : تسنیم
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا