۲۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۳

راهکارهای برای غلبه بر وسواس کمک به دیگران

کد خبر: ۵۲۱۴۹

بيتوته/ امروزه در همه دنيا، وجود مشاوران، روان‌شناسان زيادي وجود دارند و افراد مي‌توانند بدون ترس به نقاط‌ ضعف‌شان بروز دهند؛ ولي آيا داشتن اين‌ همه کمک و پشتوانه روحي تاثير منفي نيز دارد؟ آيا مي‌دانستيد کمک به ديگران مي‌تواند تبديل به وسواس فکري شود؟ در اين مقاله در مورد وسواس کمک به ديگران که روانشناسان به اين مشکل، اعتياد ياوري يا سندروم شواليه سفيد نيز مي ‌گويند صحبت خواهيم کرد.
در ابتدا به اين سوالات پاسخ دهيد، تا بدانيد آيا واقعا دچار وسواس کمک به ديگران شده ‌ايد :
- آيا زماني به ديگران کمک نمي ‌کنم، حس اضطراب يا بي‌ هدفي مي ‌کنم ؟
- آيا به بهانه اينکه تنها مي‌ خواهم کمکي کرده باشم، به ديگران مشاوره مي ‌دهم، بدون اينکه از من کمک خواسته باشند ؟
- آيا هنگامي که متوجه مي شوم کساني که به آن ها مشاوره داده ‌ام، از توصيه شخص ديگري بيشتر راضي‌ بوده‌اند يا درمورد مشکلشان ‌با من مشورت نکرده ‌اند، ناراحت مي ‌شوم ؟
- آيا فکر مي ‌کنم که توصيه‌ هاي من زندگي ديگران را عوض مي کند و براي موفقيت آن ها ضروري است ؟
جواب مثبت به چند سوال بالا حتما به‌ مفهوم وسواس کمک به ديگران نيست، ولي مي ‌تواند علامت اين باشد که بايد مواظب باشيد. چنانچه به تمام سوالات بالا جواب مثبت داده ‌ايد، بايد براي غلبه بر وسواس کمک به ديگران به دنبال راه حل باشيد.
راههاي غلبه بر وسواس کمک به ديگران 
سعي کنيد دوست و همراه باشيد نه نجات دهنده
براي غلبه بر وسواس کمک، سعي کنيد دوست باشيد نه مشاور. بهترين کمک کننده ها کساني هستند که از همان اول توقعات را معين مي‌کنند. يکي از نخستين محدوديت‌ها مي‌تواند اين باشد که «هيچ وقت بيشتر از خودت نگران موفقيت تو نخواهم بود.» يکي از علامت هاي آشکار کمک بيش‌ از‌ حد به ديگران وقتي است که شما به آنها بيشتر از خودشان کمک مي‌کنيد.
چنانچه راهنما يا مشاور به‌ صورت دائم به مراجعش کارهايي را يادآوري کند که برايش انجام داده است و حتي بعضي وقتها انجام برخي از کارها را خودش به عهده بگيرد، اين ديگر همراهي نيست. در صورتي شواليه سفيد درون راهنما و مشاور بيدار شده است که وي توقع داشته باشد جمله‌هايي از اين دست بشنود: «هرقدر ازت تشکر کنم، کم است» يا «تو واقعا نجاتم دادي».
بعضي وقتها کساني که به آنها کمک کرده‌ايد، اشتباه مي‌کنند. براي اينکه کمک‌کننده بهتري باشيد، بايد اجازه دهيد که با پيامد هاي تصميم و کارهاي خود مواجه شوند. قبول کردن مسئوليت‌هاي آشکار و مشترک، موفقيت را به نتيجه‌اي اشتراکي تبديل مي‌کند.


با اندازه‌گيري پيشرفت، از وابستگي خودداري کنيد
حرفه هاي مرتبط با مشاوره و کوچينگ به اين علت مورد انتقاد قرار گرفته‌اند که از الگوهاي اقتصادي پيروي مي‌کنند و حتي وقتي که مشتريان، ديگر احتياجي به مشاور ندارند، به‌دنبال روش هايي براي کسب درآمد بيشتر هستند؛ ولي علت اصلي به دنبال هر رابطۀ مشاور و مشتري اين است که به شخص کمک کنيم متوجه پيشرفتش بشود.
از سويي، بهترين مشاور فردي است که به شخص کمک کند تا به نقطه‌اي برسد که ديگر احتياجي به مشاوره نداشته باشد. به وجود آمدن وابستگي حتي اگر به‌شکل موقت سبب شود شما حس قدرت کنيد، درنتيجه تنها باعث ضعيف‌تر شدن فرد کمک‌گيرنده خواهد گرديد.
براي خودداري از اين وابستگي، کمک‌کننده‌ها و مشاوران بايد با استفاده از هدف هاي معين پيشرفت را اندازه‌گيري کنند؛ براي مثال، چنانچه مشاوري به اين هدف با رهبر سازماني کار مي‌کند تا توانايي هاي او در سپردن کارها به ديگران را بهتر کند، بايد پيشرفت‌ او را باتوجه‌به موقعيت‌ها و فرصت‌هايي اندازه‌گيري کند که کارها به ديگران سپرده مي‌شوند. اين‌ طور اطمينان پيدا مي کند که پيشرفتي وجود دارد.
البته عقلاني است که احتياجات و فرصت‌هاي جديدي براي کمک‌گرفتن آشکار شوند، ولي محتاج کمک بودن درباره يک مسئله ويژه براي مدت طولاني، علامت نبود پيشرفت است. اين موضوع ثابت مي‌کند هم مشاوره‌دهنده و هم مشاوره‌گيرنده به فرايند مشاوره وابسته شده‌اند (بعضي اوقات نيازمند و وابسته‌بودن به شخص ديگري براي نجات، راحت ترين راه است).

به مراجعان فشار مناسب وارد کنيد
يکي از شکايت‌هاي متداولي که از مراجعان مي‌شنويم، اين است که مي‌گويند: «مشاور من به اندازه کافي به من فشار نياورد. ما تنها در طول جلسه مشاوره حرف مي‌زديم اما من چالشي حس نمي‌کردم.»
بسياري از اشخاص که در مشاغل مربوط به مشاوره کار مي‌کنند، نگران اين مسئله اند که چنانچه بيش ‌از‌ اندازه صادق باشند، رابطه‌شان با مراجع به خطر بيفتد. بيشتر مشاوران بهانه مي‌آورند و مي‌گويند که اطمينان ندارم آنها هنوز براي شنيدن اين مسئله آماده باشند.
با وجود اينکه بايد در دادن خبرهاي بد به اشخاص با احتياط عمل کنيم، به‌ همان اندازه بايد به اهميت صادق‌بودن با کساني که برايشان کار مي‌کنيم، آگاه باشيم. ارزش مشاور خوب به اين است که بتواند واقعيت مخفي افراد را ببيند و هرقدر نيز گفتن و شنيدن آن دشوار باشد، اين واقعيت را به آنها متذکر شود. از سوي ديگر، بعضي مشاوران نيز اعتقاد دارند که صريح بودنِ بيش ‌از‌ حد سبب ازبين‌رفتن اعتماد مراجع مي‌شود.
هر دو گروه از اين مشاوران، يعني آن گرده از افرادي که از گفتن حقيقت تلخ را نمي گويند و آن گروه که با بي‌رحمي اين واقعيات را به طرف مقابل مي‌گويند، به يک نتيجه مي‌رسند. براي اينکه مشاور خوبي باشيد، بايد بدانيد که چطور فشار مناسب را وارد کنيد، تا جايي که اعتماد طرف مقابلتان از بين نرود.


ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا