۰۸ دی ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۹

چرا پشت سر مسافر آب می ریزیم؟!

آیا می‌دانستید چرا ایرانیان از دیرباز پشت سر مسافر آب بر زمین می‌ریزند؟
کد خبر: ۴۸۸۸۸
تعداد نظرات: ۱ نظر

فلسفه ریختن آب پشت سر مسافر

چرا پشت سر مسافر آب می ریزیم؟!

سردار پرافتخار ایران یعنی هرمزان در سمت فرمانداری خوزستان انجام وظیفه می‌کرد. هرمزان که یکی از فرمانداران جنگ قادسیّه بود. بعد از نبردی در شهر شوشتر و زمانی که هرمزان در نتیجه خیانت یک نفر با وضعی ناامید کننده روبرو شد، نخست در قلعه‌ای پناه گرفت و به ابوموسی اشعری، فرمانده تازی‌ها آگاهی داد که هر گاه او را امان دهد، خود را تسلیم وی خواهد کرد. ابوموسی اشعری نیز موافقت کرد از کشتن او بگذرد و ویرا به مدینه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خلیفه درباره او تصمیم بگیرد. با این وجود، ابوموسی اشعری دستور داد، تمام ۹۰۰ نفر سربازان هرمزان را که در آن قلعه اسیر شده بودند، گردن بزنند.
فلسفه ریختن آب پشت سر مسافر
 
پس از اینکه تازی‌ها هرمزان را وارد مدینه کردند، ... لباس رسمی هرمزان را که ردائی از دیبای زربفت بود که تازی‌ها تا آن زمان به چشم ندیده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را که «آذین» نام داشت بر سرش گذاشتند و ویرا به مسجدی که عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تکلیف هرمزان را تعیین سازد. عمر در گوشه‌ای از مسجد خفته و تازیانه‌ای زیر سر خود گذاشته بود. هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهی به اطراف انداخت و پرسش کرد: «پس امیرالمؤمنین کجاست؟» تازی‌های نگهبان به عمر اشاره‌ای کردند و پاسخ دادند: «مگر نمی‌بینی، آن امیرالمؤمنین است.»
... سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست کمی با هرمزان گفتگو کرد و سپس فرمان داد، او را بکشند.
هرمزان درخواست کرد، پیش از کشته شدن به او کمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت کرد و هنگامی که ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ کرد. عمر سبب این کار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بیم دارد، در هنگام نوشیدن آب، او را بکشند.
عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، کشته نخواهد شد. پس از اینکه هرمزان از عمر این قول را گرفت، کیاست به خرج داد و هوش و ذکاوت ایرانی را به رخ بلاهت عرب کشید و در اقدامی زیرکانه و هوشمندانه آب در دستش را با کاسه آن بر زمین انداخت و آن آب روی زمین ریخت. عمرهم که دید مغلوب هوش و فراست و نکته سنجی و کیاست و سیاست ایرانیان شده به ناچار به قول خود وفا کرد و از کشتن او درگذشت.  
این باعث بوجود آمدن فلسفه‌ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می‌شود تا مسافر برود و سالم بماند.
 
منبع: تبیان
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
منتقد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۳ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۹
چرت و مزخرف است
این داستان ربطی به اب ریختن پشت مسافر ندارد
این کار اسراف و حرام است
هر اتوبوس چهل نفر و چهل کاسه اب ؟؟؟؟
در دین ما گفته اند حتی اب نیم خورده را دور نریز و اسراف نکن.
این کار فقط که خرافه است
هیچ منبع دینی ندارد
هیچ منبع ملی هم ندارد
معلوم نیست کدام نابخردی این کار حرام و اسراف را رسم کرده است.
و برخی نادانان هم به ان دامن می زنند
اب روشنایی است اگر صرف درخت کاری و... بشود نه اینکه اسراف شود و به پشت مسافر بریزنند.
تلوزیون هم که هر غلطی را ناآگاهانه ترویج می کند
گزارش خطا