۲۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۰

عاشق‌ترین زن سینمایی سال ۲۰۲۲ کیست؟

فیلم «تصمیم به ترک» تازه‌ترین اثر پارک چان ووک، کارگردان معروف کره‌ای است.
کد خبر: ۶۰۲۸۸
تصمیم به ترک
فیلم «تصمیم به ترک» تازه‌ترین اثر پارک چان ووک، کارگردان معروف کره‌ای است. اثر درخشان این کارگردان که جایزه بهترین کارگردانی را در جشنواره کن ۲۰۲۲ از آن خود کرد در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان اسکار نیز به نمایندگی از کره جنوبی حضور خواهد داشت. این فیلم برای نخستین بار در جشنواره‌ی کن ۲۰۲۲ نمایش داده شد و یکی از فیلم‌های بخش اصلی این جشنواره محسوب می‌شد. «تصمیم به ترک» یک اثر معمایی و روایتگر تحقیقات یک کارآگاه در پرونده‌ای جنایی است. کارآگاه در فرایند تحقیق عاشق زن بیوه‌ای می‌شود که در عمل مظنون اصلی پرونده قتل است.

خلاصه داستان

فیلم درباره‌ی یک پلیس وظیفه‌شناس به نام «هائه جون» است که همیشه عطش زیادی برای حل پرونده‌های تازه دارد. او جوان‌ترین افسری است که تا به حال در شهر بوسان به عنوان بازرس انتخاب شده. وقتی جسد مردی در نزدیکی یک کوه پیدا می‌شود، پلیس بوسان وظیفه‌ی حل پرونده را به هائه جون می‌سپارد. او سپس با سئو رائه، همسر آن مرد، دیدار می‌کند و وارد یک رابطه‌ی عجیب می‌شود. مشکل این‌جاست که هائه جون قبلا ازدواج کرده و سئو رائه هم مظنون به قتل همسرش است.

کارگردان و فضاسازی‌هایش

وب‌سایت فیگار نوشت: پارک چان ووک از سال ۱۹۹۲ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است و از شناخته‌شده‌ترین کارگردانانِ اهل کره جنوبی است. سه‌گانه انتقامِ او شهرت جهانی دارد. اولدبوی، دومین فیلم از این سه‌گانه، «جایزه بزرگ» جشنواره فیلم کن در سال ۲۰۰۴ را از آنِ خود کرد و مورد تحسین رئیس هیئت داوران جشنواره، کوئنتین تارانتینو، قرار گرفت. فیلم دیگر او به نام کنیز موفق به دریافت جایزه بفتا بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان شد و همچنین نامزد دریافت نخل طلای جشنواره کن ۲۰۱۶ شد. این کارگردان معاصر کره‌ای و یکی از پرافتخارترین سینماگران این کشور است که طرفداران‌اش او را با فیلم‌هایی در ژانر جنایی-معمایی می‌شناسند. به‌ویژه فیلم اولدبوی که شهرتی جهانی را برای چان ووک به ارمغان آورد. از طرفی دیگی وی، بابت فیلم‌برداری‌های خاص آثارش، طنز سیاه و نمایش نوعی از بی‌رحمی در سینمای جهان مشهور است.

فضاسازی

چان ووک کارگردانی است که مانند شعبده‌بازی ماهر با ذهن و روان مخاطب بازی می‌کند. کارگردانی که جنون و نبوغش هر شیفته سینمایی را مجذوب می‌کند. معما طرح می‌کند، بیننده را به دنبال خود می‌کشد و در نهایت در بحر تفکر او را جا می‌گذارد. این فیلمساز فیلم هیجانی – روان‌شناختی «استوکر» (Stoker) را با الهام از «سایه شک» (Shadow of a Doubt) هیچکاک ساخته است. پارک علاقه زیادی به داستان‌های روانشناختی عاشقانه دارد، وی با فیلم «تصمیم به ترک» ترکیبی ۲ ساعته و ۱۸ دقیقه‌ای از داستانی جنایی، عاشقانه و مراقبه درباره از دست دادن را به تصویر می‌کشد. این فیلم بسیار دراماتیک و در مواقعی گیج‌کننده، اثری فوق‌العاده است که این توانایی را دارد که شما را در یک لحظه به هیجان درآورد و در لحظه دیگر مثل چوب خشک کند. اگر اولین بار است می‌خواهید فیلم‌های پارک چان ووک را ببینید با فیلمی مثل «عطش» (Thirst) شروع کنید. بعد به سراغ سه‌گانه انتقام او بروید و اول «اولدبوی» (Oldboy) را ببینید و بعد سراغ آن دوتای دیگر بروید. حالا ذهن شما برای دیدن سایر فیلم‌های این کارگردان آماده است.

ساختار روایی

«تصمیم به ترک» که اولین فیلم بلند به نویسندگی و کارگردانی پارک چان ووک پس از The Handmaiden (۲۰۱۶) است، نمایشی است که عناصر رازآلود را با مفاهیم عاشقانه‌ی پیچیده شده در دسیسه و درگیری لایه‌ای ترکیب می‌کند که البته همیشه همانطور که گفته شد در فیلم‌های پارک می‌توان انتظار داشت. خط داستانی روی شخصیت Hae-jun (پارک Hae-il) متمرکز است، یک کارآگاه پلیس که حقیقتا از کار خود لذت می‌برد، به خصوص زمانی که مجبور است یک مظنون را در پرونده‌ای که روی آن کار می‌کند به عنوان یک معشوقه در نظر بگیرد. روایت همه‌ی تعلیق خودش را با مأموریت او هه جون در لابلای کاوش در حرکات سئو رائه (تانگ وی)، مهاجری از چین که همسرش اخیراً مرده بود، در جریان قرار می‌دهد. نتایج پزشکی قانونی و همچنین تحقیقات پلیس نشان می‌دهد که مرگ شوهر سئو رای به دلیل خودکشی بوده است. با این حال، غرایز کارآگاهی هائه جون دنیای عاشقانه‌ی شخصیت‌های اصلی فیلم را که با جنایتی خودخواسته عجین شده بهم می‌ریزد. تصمیم به ترک با یک فصاسازی درام‌محور پلیسی استارت می‌خورد که شور و شوق شخصیت هائه جون را در انجام وظایفش به تصویر می‌کشد – ترکیبی که اغلب مملو از عناصر کمدی ناشی از تعامل شخصیت با شریک کارآگاهش، سووان (Go) است.
این روایت به آرامی شروع به تغییر تمرکز روی ایجاد رابطه‌ای می‌کند که بین هائه جون و سئو رائه وجود دارد. رابطه‌ای که در ابتدا به دلیل سوء ظن هائه جون نسبت به سئو رائه شکل گرفت؛ سوء‌ظنی که باعث شد تا هائه جون زیر و بالای سئو رائه را در نظر بگیرد (کافیست سکانسی را بیاد بیاورید که یادآور فیلم پنجره‌ی عقبی و سرگیجه‌ی هیچکاک است. سکانسی که ما به همراه شخصیت اصلی توسط دوربین نظاره‌گر پرستاری سئو رائه می‌شویم.) این جنس از تعقیب و کنجکاوی در طول ساختار روایی آخرین فیلم پارک، به یک وسواس و تمایل به داشتن تبدیل می‌شود. فیلم‌نامه‌ای که پارک بهمراه سئو کیونگ نوشته‌اند (همکار همیشگی‌اش که پیش از این تهیه‌کننده و نویسنده فیلم Lady Vengeance (۲۰۰۵) بود) بی‌نظیر است. جریان روایت از اینکه چگونه شخصیت اصلی در کنجکاوی خود انقدر در حین سکوت پرشور می‌نمایاند، مثال زدنیست. تحقیقات پلیس لحظات جذابی را ایجاد نمی‌کند، اما پارک همان شخصیست که برای به هم ریختن درام متولد شده است. وقتی هه جون در اتاق بازجویی پلیس از سئو رائه سوال می‌کند و سپس سوشی سفارش می‌دهد، همه چیز مثل یک دیت غریب، اما آشنا در جریان قرار می‌گیرد. مشخص است که پارک از ایجاد مزاحمت لذت می‌برد، زیرا او در تمام فیلم‌هایش به روان شخصیت‌هایش تجاوز می‌کند.

شخصیت‌پردازی

پارک در مدن زمان ۱۳۸ دقیقه روایت سینماتیک خود، آزادانه هر وجب از رابطه بین دو شخصیت اصلی را بررسی می‌کند، چگونه دو شخصیتی که در ابتدا به طرز ناهنجار و رسمی در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند، سپس به شدت پرسشگر در هم تنیده می‌شوند. یکدیگر؛ حتی بدون حضور صحنه‌ای جنسی بین دو شخصیت. این دستاورد به وضوح به لطف فرم صحیح کارگردان است که زیست در دنیای عاشقی را بلد است.
نکته‌ی بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت این است که برخلاف ظاهر درونگرای مرد روایت پارک، شخصیت‌پردازی سئو رائه که سرد و مرموز به نظر می‌رسد (و تأثیری مرگبار دارد)، نوعی راز در روایت فیلم به شکل مداوم وجود دارد. این فیلم به وضوح به لطف ظاهر تانگ که بسیار جذاب است، می‌تواند هیپنوتیزم کند. بازی او باعث می‌شود شخصیت سئو رائه با لایه‌هایی روانشناختی هر بیننده‌ای را به کنجکاوی وادارد؛ درست مانند شخصیت هیپنوتیزم‌شده هائه جون.
ظاهر او مملو از ملایمت و ظرافت است، اما در عین حال راز قدرتمندی را در خود دارد که می‌تواند کشنده باشد (عنصر مادینه). این مسئله را می‌توان به‌ویژه در نیمه‌ی میانی فیلم حس کرد. شخصیت هائه جون در برابر شخصیت Seo-rae به شخصیت Seo-rae تبدیل می‌شود، که مشتاق حضور شخصیت هائه جون است تا برای داشتن رویای عاشقی از خودبیگانه شود. کارگردانی دوربین از کیم جی یونگ نیز نقش مهمی در ثبت و تولید تصاویر ایفا می‌کند که باعث می‌شود تعاملی که از تبادل دیالوگ، نگاه‌ها، تا لمسی که بین دو شخصیت اصلی رخ می‌دهد، توسط بیننده به درست‌ترین شکل ممکن حس شود. این فیلم با فیلمبرداری خاصی که اشاره کردیم تکمیل می‌شود، از دوربین روی شانه (نه روی دست) در طول تعقیب و گریز بین پلیس و مظنون تا یک نمای ترسناک از خزیدن مورچه‌ها روی یک انسان بی‌جان. صورت یک جسد با ترکیب‌بندی بی‌نظیرش حس یک نقاشی را به خود می‌گیرد. از طرفی کنار هم قرار گرفتن کوه‌های ساکن و بی‌حرکت و وسوسه اقیانوس وحشی به گونه‌ای منتقل می‌شود که رسوب احساسات هه جون و سئو رائه را در انتهای فیلم منعکس می‌کند. دوربین بسیاری از سکانس‌ها مرا یاد دو ممهم هیچکاک با نام‌ها سرگیجه و پنجره‌ی عقبی می‌اندازد. موسیقی شکل این یادآوری را بیشتر در ذهن هر عاشق هیچکاکی فرم می‌دهد. کافیست زوم این و زوم بک‌های پارک و فیلم‌بردارش را بیاد بیاورید که در لابلای موسیقی جنایی عاشقانه‌اش که مای بیننده را اند خم کوچه‌ی عاشقی به زور گم می‌کند.
کاربری به نام «آیدا» درباره شاهکار پارک چان ووک در توئیتر نوشت:
از موقعی که شروع کردم فیلم دیدن، پارک چان ووک تبدیل شد به کارگردان موردعلاقم. می‌تونم همه فیلم‌هاشو رو تکرار ببینم. Oldboy, lady vengeance, thirst, the handmaiden, و خلاصه همه فیلماش. تخصصش تو ساخت تریلرای معمایی - جناییه با تم عاشقانه. فیلم جدیدش Decision to leave چندروز پیش اومد. این فیلم خیلی آشنا بود و خیلی غریبه، درمورد یه کارآگاه پلیس با وسواس بالاس که یه پرونده بهش میخوره به اسم هاجون. نمی‌دونن قتله یا خودکشی، چون مرده از رو کوه افتاده.
شروع میکنه به تحقیق و با همسر بیوه شده که یه زن خیلی زیبای اهل چینه آشنا میشه. سئو رائه. کم کم باهم آشنا میشن. تمرکز بیشتر خودم رو نحوه کارگردانی بود و فیمبرداری خاصش خیلی برام آشنا بود، زوم روی اجزای صورت بازیگرا، زاویه‌های ثابتی که اجازه میداد رو خود سوژه تمرکز کنی و زاویه‌های جالبی مثل وقتی که دوربین داره از دید یه مُرده به کاراگاه نگاه میکنه یا زاویه از پشت سر پلیس‌ها وقتی دارن یه نفرو تعقیب میکنن. فیلم عالیه عالی. من منتقد نیستم و فقط یه مخاطب عادی سینمام، و به نظرم عالی بود. شخصیتی که خیلی نظرمو جلب کرد سئو رائه بود. خیلی خیلی شبیه هیدکو توی فیلم هندمیدن بود. پر ازظرافت، باهوش پر از راز. جلوتر که رفتم شباهتش به گئوم جا، نقش اصلی lady vengeance. پارک چان ووک با اعصاب و روان شخصیتاش بازی میکنه، به چالش میکشه، معما طرح میکنه. شخصیتاش باهوشن، برنامه ریزی میکنن و انتقام خودشونو میگیرن.
تو دو ساعت و هجده دقیقه عاشقانه میبینی، جنایی میبینی و معما هم میبینی. تو یه لحظه آدم خشک میشه یه لحظه رقیق میشی میری تو زمین. داستان تو بیشتر مواقع روی هائه جون متمرکزه. موقع مرگ مرد پرونده روی خودکشی بسته میشه، ولی غریزه هائه جون یه چیز دیگه میگه و آلارم میزنه؛ و سئو رائه به همش میریزه.
بهش شک داره، ولی همین باعث میشه بهم بپیچن. تو یه سکانس خیلی جالبش، بعد از بازجویی توی اتاق پلیس هائه جون سوشی گرون قیمیتی سفارش میده و بعد از تموم شدنش میز و باهماهنگی خیلی جالبی پاک میکنن. مثل یه کاپل خیلی قدیمی. یه دیت غریبه، ولی آشنا. ظاهر تانگ (بازیگر سئو رائه) خیلی هیپنوتیزم کننده‌ست. سرده و زیبا با یه عالمه لایه روانشناختی. بدون هیچ زحمتی کاریزماتیک و محسور کنندس و هائه جون هم مسخش میشه. باهم درگیر میشن، داروی هم میشن و زندگیشون میره جلو. یه فیلمه از یه عشق که نشون میده هیچ راهی برا جاودانه شدن عشاق وجود نداره. تو این فیلم بیشتر به خلق و خو، و روانشناسی کاراکتراش اهمیت میده و اینطوری نیست که توطئه‌هاش یهو بکوبه تو صورتت. یهویی نیست، ولی با گذشتن تایمش، غنی و غنی‌تر میشه. حسرت، نگا‌های خاص، حتی اون سکانسی که هائه جون به دستای سئو رائه لوسیون میزنه پر از احساسه. لبخند‌ها و برخورد‌های خیلی کوچیکشون. خاصشون میکنه. حتی اگرم کم زرق و برق باشه، مثل هندمیدن و اولدبوی پلات تویست نداشته باشه، ولی موقع دیدنش آدم احساسش می‌کنه، می‌فهمه و تو بحر داستان می‌ره. قشنگ دردناکه و درباره تنهاییه.

بیشتر بخوانید
 
منبع : برترین ها
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها