۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۸

ماجرای ناتمام ماندن شعر اربعین ِسایه

خاطره جالب نا تمام ماندن شعر اربعین را در یادداشتی از میلاد عرفان پور بخوانید.
کد خبر: ۵۹۵۵۹
هوشنگ ابتهاج
میلاد عرفان‌پور با بازنشر خاطراتی از سایه نوشت: خبر تلخی رسید. «سایه آفتابی شعر ایران، هوشنگ ابتهاج به عالم باقی سفر کرد. در این لحظات که هنوز داغ عاشورا با ماست، این روایت از کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» از جلو چشمم می‌گذرد:
امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشم‌هایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: بازم شیطونی کردین؟
سایه خندید. پرسیدم: اتفاقی افتاده؟
-نه، شما می‌دونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که می‌زنم داره روضه و نوحه نشون می‌ده. من هم گوش می‌کنم و خب گریه‌ام می‌گیره. می‌شینم با این‌ها گریه می‌کنم. (لبخند می‌زند)
پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه می‌گوید:
سال‌ها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.
با تعجب اصرار می‌کنم شعر را بخواند و می‌خواند:
«یا حسین بن علی
خون گرم تو هنوز
از زمین می‌جوشد
هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه خون می‌نوشد
کربلایی است دلم»
سایه آفتابی ایران! آفتاب حسین بر سر تو

بیشتر بخوانید
 
منبع : تسنیم
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا