۱۷ آبان ۱۴۰۰ - ۱۶:۴۶

نامه دختر رضاخان به امام خمینی چه بود؟ + عکس

نامه صدیقه پهلوی دختر رضاشاه به امام خمینی(ره) برای گرفتن شناسنامه را مشاهده می‌کنید.
کد خبر: ۴۶۶۱۷
تعداد نظرات: ۱۳ نظر

رضاخان و محمدرضا پهلوی

صدیقه پهلوی دختر رضاشاه گفته بود، وزارت دربار گفته بود شوهرم مصدقی است و اشرف هم گفته بود ما خواهر بی‌سواد نمی‌خواهیم، برای همین شناسنامه ندارم! "

ماجرای دختر رضاخان که در جمهوری اسلامی شناسنامه گرفت

رضاخان در سال ۱۲۹۱ برای ادامه خدمت راهی همدان شد. او در همدان با زنی به نام «صفیه (زهرا) همدانی» ازدواج کرد که نتیجه آن تولد «صدیقه» بود. صدیقه مادر خود را در شیرخوارگی به علت بیماری از دست داد و رضاخان سرپرستی او را به یکی از زیردستان امین خود به نام علی‌اکبر کدویی سپرد. وی صدیقه را به عنوان فرزند خویش بزرگ کرد و در سال ۱۲۹۶ با نام خانوادگی خود برای او شناسنامه گرفت.
صدیقه که حاصل دومین ازدواج رضاخان بود، پس از مرگ رضاشاه از هویت حقیقی خویش آگاه شد. او با همسر و فرزندانش به تهران آمده و در صدد اعاده هویت برآمد، ولی دربار به بهانه بی‌سوادی او و مصدقی بودن شوهرش حاضر به پذیرش وی به عنوان فرزند رضاخان نشد و نزدیک به ۲۰ سال دوندگی صدیقه در دادگستری برای اثبات رسمی هویت خود با نام پدر یا مادر واقعی‌اش ناکام ماند.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، صدیقه شرح ماجرای خود را طی نامه‌ای خطاب به امام خمینی (ره) نوشت که با توجه به اسناد موثق، نهایتاً توانست در ۶۳ سالگی هویت واقعی خویش را در مراجع قانونی اثبات کند.
صدیقه ۶ سال با نام خانوادگی «پهلوی» زندگی کرد و در سن ۷۲ سالگی در تهران درگذشت. او در ۲۲ دی ۱۳۶۸ در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
 
نامه دختر رضاخان به امام خمینی
 

متن نامه به امام خمینی (ره)

در نامه صدیقه که روزنامه اطلاعات متن آن را منتشر کرده، آمده است: اینجانب صدیقه دختر رضاخان (رضاشاه سابق) و زهرا سوادکوهی می‌باشم که با انگیزه تلفن مورخه سه‌شنبه اول اسفند ۵۷ خانمی که خود را از کمیته آن امام به من معرفی کرد و گویا من بی نام و نشان را که از مردم طبقه سوم اجتماع نیز محروم‌ترم، با شاهزاده خانم‌های معروف پهلوی اشتباه گرفتند و به کمیته احضارم کردند؛ لذا مصدع اوقات گرانبهای شما شدم در حالی که اکنون مجال رسیدگی به این امور نیست.
اینجانب بنا به وظیفه شرعی خود در روز ششم تشریف‌فرمایی آن حضرت موفق به زیارت شدم، ولی حال که احضار گردیدم چه بهتر که این سعادت از نزدیک دست دهد تا جریان ۲۰ سال مبارزه حق‌طلبانه از دستگاه بی‌عدالت دربار و طبقه حاکمه نخست وزیری هویدا را به عرض برسانم. پرونده دادخواهی در مورد اثبات نسب و احقاق حق خود را که بنا بر امر مرجع تقلید شیعیان آن زمان مرحوم حضرت آیت الله بروجردی به جریان انداخته‌ام در تمام مراجع صلاحیت دار کشور نظیر اداره معاضدت قضایی شعبه اول دادگاه‌های شهرستان تهران، شعبه ۶ دادگاه استان مرکزی و شعبه هفتم دیوان عالی کشور و دادگاه‌های کرمانشاه، همدان، مازندران، وزارت دربار، کمیسیون عرایض دربار، سازمان امنیت و... سابقه طولانی دارد.
ضمنا، چون مرحوم آیت‌الله بروجردی به من فرمودند در نهایت سیدی شما را یاری خواهد کرد من ابتدا فکر کردم منظورشان امام جمعه سابق تهران است. پس از ملاحظه منزل و دم و دستگاه درباری و بریز و بپاش ایشان متوجه شدم او نیست و با تلفن پریروز دستگیرم شد آن سید یاری‌کننده زعیم و مرجع عالیقدر شیعیان فعلی می‌باشد. علی هذا من فاقد شناسنامه هستم به جهت اینکه وزارت دربار گفتند که شوهرش مصدقی است و اشرف پهلوی هم گفت ما این خواهر بی‌سواد که با لهجه صحبت می‌نماید را نمی‌توانیم شناسنامه پهلوی دهیم ناچار تقاضا کردم شناسنامه پهلوی نمی‌خواهم با شناسنامه مادرم که سوادکوه است به من شناسنامه بدهید آن هم پس از تشریفات اداری از دربار به وزارت دادگستری سپس به اداره ثبت احوال ارسال کردم که آن‌ها هم اظهار داشتند باید یک مقام صلاحیت دار دستور بدهد.
به علت پیگیری ۲۰ ساله نه تنها چیزی دست مرا نگرفت بلکه بیش از ۴۰ هزار تومان قرض و از دست دادن درآمد روزانه شوهرم نصیبم گردید و فقط نزدیک به ۷۰۰ متر زمین از ارثیه مادری که در مازندران است؛ بنابراین پس از تحقیق کافی از ادارات فوق و محل‌های سکونت من استدعای رسیدگی و احضارم را می‌نمایم تا با مدارک موجود بتوان حق مظلومی را از ظالمان اخذ و ضمناً به وصیت مرحوم آیت‌الله بروجردی نیز عمل شود.


منبع: فارس
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱۳
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Switzerland
|
۲۲:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۷
فکر کنم نام فامیلی مادرش را به جای صفیه (زهرا ) همدانی ، زهرا سوادکوهی نوشتید . سواد کوهی فامیلی زن اولش بوده است . چون خانواده مرحومه صدیقه خانم ترک زبان بودند و پهلوی ها با ترکها رابطه خوبی نداشتند و خواهرشان شدیدا فارسی را با لهجه ترکی همدانی صحبت میکرد اصلا اجازه ورود به دربار را نمیدادند.
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۷
اوایل انقلاب ازاین ادعا ها زیاد میکردن
احتمالاً دروغه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
این شناسنامه که نشان شیر و خورشید داره! پس معلوم میشه که همون زمان شاه شناسنامه صادر شده!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
بالاخره مادرش زهرا همدانی بود یا زهرا سوادکوهی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
هیچ شباهتی به برادر ویا پدرش ندارد ، به احتمال خیلی زیاد دروغ است
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
شما بهتر است نامه های زندگان را پیگیری کنید/ مردگان در آن دنیا خود پیگیر نامه های خود هستند!
محمد ت
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
خوب جواب امام چی شد؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
فقط پ اصل و نسب خودش رو زیر سوال برده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
کمی عجیبه ولی سعی می کنم باور کنم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
سلام تاریخ صدور شناسنامه آذر ۱۳۰۴ می باشد
ناشناس
تو تصویر شناسنامه، پایین، سمت راست، خردا پنجاه و نه هم دیده میشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
این شناسنامه که نشان شیر و خورشید داره! پس معلوم میشه که همون زمان شاه شناسنامه صادر شده!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
اینکه میگفتن بی سواده ولی ماشاالله مثل یک استاد دانشگاه نامه نوشته.
گزارش خطا