۰۶ تير ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۶

مدیران سینما سوار بر اسبی سکولار

مدیران سینما سوار بر اسبی سکولار
هالیوود سال‌هاست که با تولید آثار سینمایی منجی‌گرایانه سعی در القای باور‌های انحرافی دارد. اخیراً اعلام شد جورج کلونی برای کارگردانی، تهیه‌کنندگی و بازیگری در یک فیلم آخرالزمانی دیگر با شبکه نت‌فلیکس قرارداد همکاری امضا کرده است.
کد خبر: ۶۸۰۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
به گزارش تابناک جوان به نقل از روزنامه جوان، از سوی دیگر سینمای کشورمان برخلاف دسترسی به قصص متقن و تاریخی کمترین سمپات و گرایش به سمت مضامینی از این دست را از خود نشان می‌دهد. دلیل این رخوت و بی‌عملی را با سعید مستغاثی، کارشناس سینما به گفتگو نشستیم.

کارکرد‌های سینمای آخرالزمانی یا موعودگرایی که توسط هالیوود با این سطح از حساسیت و تمرکز دنبال می‌شود، چیست؟

برای پاسخ به این سؤال باید یک نقبی به تاریخچه هالیوود و کسانی که این کارخانه رؤیاسازی را به وجود آورده‌اند، بزنیم. البته من شرح مفصل این مسئله را در یکی از کتاب‌هایم با عنوان «و اینک آخرالزمان» آورده‌ام، اما به هر ترتیب گروهی از این افراد (پایه‌گذاران سینمای هالیوود) کسانی هستند که از نسل مهاجران به قاره امریکا بودند. گروه دیگری از آن‌ها جزو اشراف و اشرار یهودی بودند که از اطراف و اکناف شرق اروپا آمده بودند و گروه سوم هم برخی از «پیوریتن‌ها» (گروهی از پروتستان‌های انگلیسی بودند که به قاره امریکا مهاجرت کردند. بر پایه اندیشه‌های آنها، دختران از گناهی که حوا مرتکب شده بود، ارث می‌برند!) بودند که اوایل قرن هفدهم به قاره امریکا مهاجرت کردند. اگر ما علت مهاجرت پیوریتن‌ها به قاره امریکا را بر اساس مکتوبات و اسنادشان بکاویم به این نتیجه می‌رسیم که آن‌ها بر پایه برخی اعتقادات آخرالزمانی‌شان که بازگشت و برپایی دولت جهانی حضرت مسیح (ع) است به امریکا مهاجرت کردند.
 
مدیران سینما سوار بر اسبی سکولار

منظورتان این است که برای پایه‌ریزی و فراهم کردن مقدمات ظهور حضرت مسیح به آنجا رفتند؟

بله. آن‌ها برای تحقق این اتفاق دو شرط عنوان کرده بودند که یکی از آن‌ها کوچاندن قوم یهود به سرزمین فلسطین و برپایی اسرائیل بزرگ بود و دومین شرطشان هم برپایی و راه انداختن جنگ آخرالزمان یا همان آرماگدون بوده است. یعنی آن‌هایی که با مهاجرت به قاره امریکا دست به کشتار و قتل‌عام سرخپوست‌ها زدند و در اواخر قرن هجدهم میلادی ایالات متحده را به وجود آوردند، تمام‌کارهایشان بر پایه آرمان‌ها و دیدگاه‌های آخرالزمانی شکل گرفته است. در واقع این‌ها برخلاف باور دروغین عمومی برای انجام کشاورزی، کشف سرزمینی تازه، پیدا کردن طلا یا دلایلی از این دست به قاره امریکا نیامده بودند، بلکه برای انجام مأموریت ایدئولوژیک و آخرالزمانی که داشتند به آنجا رفتند و همین افراد ایالات متحده و ساختار‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و هنری آن از جمله هالیوود را ایجاد کردند. همین آدم‌ها با همین تفکرات وقتی هالیوود را می‌سازند، طبیعی است که با این باور‌ها بیایند و در بخش‌های فرهنگی و هنری مانند کتاب، فیلم و انواع و اقسام رسانه‌های مختلف دیگر رسوخ کنند. این یک اتفاق ایدئولوژیک ریشه‌دار در طول تاریخ است که وقتی به بوته بررسی و پژوهش گذاشته می‌شود ما را به دوران پروتستانتیزم و حتی قبل‌تر از آن در روزگار جنگ‌های صلیبی می‌رساند و معلوم می‌شود که یک تفکر بسیار ریشه‌دار است که غرب جدید بر اساس آن بنا نهاده شده است.

آیا گمان می‌کنید سینمای ایران از منظر تکنیک و فرم هنوز به بلوغ و یا توان ساخت آثار آخرالزمانی نرسیده یا اینکه موضوع دیگری جلوی چنین اتفاقی را گرفته است؟

برای فهم بهتر علل چنین کمبود و کاستی لازم است که قدری به عقب برگردیم. ما باید ببینیم که چه جریانات یا افرادی در بحث ورود، شکل‌گیری، توسعه و بعد‌ها تولید آثار سینمایی در ایران اثرگذار بوده‌اند. اگر پاسخ به چنین سؤالاتی را پیدا کنیم مسئله تا حد زیادی روشن می‌شود. اولاً سینما در دورانی وارد این مملکت شد که ایران دوران القای تجدد وارداتی و تفکرات غربگرایانه را می‌گذراند. به کلام دقیق‌تر این اتفاقات از اوایل قاجار و زمان فتحعلی شاه قاجار شروع شد و در زمان ناصری به اوج خودش رسید که سینما هم جزو یکی از آن موضوعات بود. در واقع این هجمه فرهنگی با ورود سینما به اوج خودش رسید. اگر مکتوبات علما و روحانیون آن زمان را مطالعه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که چه هجمه‌ای به فرهنگ، آداب و سنن این مملکت در آن دوران وارد شد و کسانی این کار‌ها را انجام می‌دادند که عمدتاً جزو تشکیلات صهیونیستی مانند اعضای فراماسونری و لژ‌ها بودند. همان کسانی که در غرب برای سینمای آخرالزمانی برنامه‌ریزی کردند، همان افراد هم در ایران برای رشد سینمایی که بتواند دین و فرهنگ و باور‌های مذهبی مردم را فرو بریزد، برنامه‌ریزی کردند.

ادامه‌دهندگان این راه اعضای انجمن‌های صهیونیستی فرماسونری، کلوپ‌های روتاری، بهائیان، هندی‌های فراماسونر و کسانی هستند که سینمای ایران را به عنوان فیلمفارسی و موج نو تا پیش از انقلاب بسط می‌دهند. بعد از انقلاب هم اگرچه ما به صورت واضح اثری از این جریانات نمی‌ببینیم، اما آن تفکر اسلام‌زدایانه و ضدایرانی همچنان در سینما با کمک القائاتی نظیر سینما سینماست، هنر برای هنر است، هنر نمی‌تواند ایدئولوژیک باشد، سفارشی یا حکومتی باشد و حرف‌هایی از این دست که تا به امروز ادامه داشته و اگر کسی می‌خواهد در جهت فرهنگ ایران و ایرانی و اسلام و اسلامی کوچک‌ترین قدمی بردارد، بلافاصله به او برچسب می‌زنند که تو سفارشی‌ساز یا فیلمساز حکومتی هستی! همان تفکری که از ابتدا بوده، همان تفکری که در غرب آن سینمای شبه‌دینی و ایدئولوژیک آخرالزمانی را به وجود آورد. عقبه همان تفکر در ایران سینمای ضددینی و ضداسلامی به وجود آورد که متأسفانه همان جریان در حال پیش بردن جریان اصلی سینمای ماست.

نظر شما این است که پیش از انقلاب جریان غالب رو بازی می‌کرد و امروزه همان جریان به شکل زیرزمینی و نامرئی در حال مدیریت و راهبری سینمای ایران است؟

اصلش، آن تفکری است که باقی مانده؛ متأسفانه متولیان فرهنگی ما فکر کردند با بالا و پایین بردن یک پرچم یا یک عکس همه چیز عوض شده است. در حالی که اصل آن تفکری است که از قبل باقی مانده است. دوستانی که رفتند و افسار مدیریتی سینما را به دست گرفتند بر همان اسب سکولار و ضدایرانی سوار شده‌اند.

مثالی هم می‌توانید ذکر کنید؟

بنا بر گزارشی که مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری دولت منتشر کرده؛ از اوضاع کنونی با عنوان «سینمای فاجعه‌بار» یاد می‌کند! این سینما نه‌تن‌ها هیچ نشانی از ایران و ایرانی بودن ندارد، بلکه به‌شدت ضدخانواده و ضدایرانی است. این نتایج برآمده از همان تفکرات اولیه پایه‌گذار سینماست که منبعث از لژ‌های فراماسونری است که امروز توسط جشنواره‌ها و سفارتخانه‌ها در حال نشو و نما و پیگیری است و انواع و اقسام این هجمه‌های فرهنگی در حال تقویت هستند.
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۷
ای کاش با کسی که دارای توهم خفیف تری است مصاحبه می کردید
گزارش خطا
تازه ها