۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۳

نوستالژی رمضان؛ از طهران تا تهران

نوستالژی رمضان؛ از طهران تا تهران
حال این روزهای تهران در ماه خدا، خوبِ خوب است. فرقی نمی‌کند کجای زمان ایستاده‌ای، طهران قدیم و تهران جدید توفیری ندارد.هر رسمی در ماه رمضان تهران قدیم برگردانی در این روزها دارد و عیار بعضی مهربانی ها بالاتر هم رفته است.
کد خبر: ۴۸۱۲

تابناک جوان به نقل از فارس : حال این روزهای تهران در ماه خدا خوبِ خوب است. فرقی نمی‌کند کجای زمان ایستاده‌ای، طهران قدیم و تهران جدید توفیری ندارد، هرچند خیلی‌ها می‌گویند رسم و رسومی در ماه رمضان تهران قدیم بوده که با آمدن تکنولوژی فراموش‌شده، اما فقط شکل مهربانی‌هاست که تغییر کرده، هر رسمی در تهران قدیم برگردانی در امروز دارد، عیار بعضی مهربانی‌ها حتی بالاتر هم رفته و نسل جدید در مهرورزی از نسل قدیم هم پیشی گرفته‌اند، سراغ دیروزی‌ها رفتیم و خاطرات تهران قدیم در ماه خدا را از زبان ریش سپیدان بازخوانی کردیم، در جست‌وجوی ردپای آن رسم‌ها در امروز پایتخت هم‌دست خالی برنگشتیم.

از رؤیت هلال ماه نو در پشت‌بام تا میهمانی در بلندترین برج پایتخت

در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله‌های قدیمی قدم می‌زنیم برای شنیدن خاطرات ماه رمضان تهران از زبان شاهدان زنده‌اش، آن‌ها که گرد فراموشی هنوز بر تقویم ذهنشان ننشسته و می‌توانند تو را با پس‌مانده خاطراتشان به سال‌های دور ببرند.

«محمد کنعان خان» 95 ساله از همان وارثان باصفای خاطرات سال‌های دور است که دریکی از محله‌های قدیمی تهران با او هم‌کلام می‌شویم. حافظه‌اش مثل ساعت کار می‌کند و در اولین روایت، ما را به آسمان پرستاره تهران قدیم می‌برد؛ آسمان صاف و پرستاره‌ای که برای رؤیت هلال ماه نو مردم در هر خانه با آب و آیینه به پشت‌بام‌ها می‌رفتند و دورهمی شبانه به راه می‌انداختند و ستاره‌ها را یکی‌یکی ازنظر می‌گذراندند تا هلال ماه رمضان را رؤیت کنند. «کنعان خان» می‌گوید: «هلال نازک ماه رمضان که به چشم می‌آمد، صدای صلوات از پشت‌بام خانه‌ها بلند می‌شد. آن زمان پشت‌بام‌ها به هم راه داشت، همسایه‌ها بزم مشترک تشکیل می‌دادند و با شیرینی و شربت از هم پذیرایی می‌کردند. یادش به خیر، دورهمی همسایه‌ها در ماه رمضان هر شب به راه بود.»

 حالا درست است که آسمان تهران ستاره ندارد و هلال شب اول ماهش فقط با چشمان مسلح رؤیت می‌شود، درست است که برج‌ها آسمان پایتخت را قبضه کرده‌اند و دود ارابه‌های آهنی، آهی برای آسمان باقی نگذاشتند اما به شکرانه ماه رمضان، حالا بلندترین برج پایتخت میزبان روزه‌داران است. خانه‌های ساده قدیمی جایش را به خانه‌های عمودی داده اما این شب‌ها جشنواره «شهر خدا» در بلندترین برج‌های پایتخت هر شب وعده‌گاه هزاران روزه‌دار می‌شود. جنگ شادی در پشت‌بام خانه‌ها نیست اما باهمت مسئولان و مردم بزم شادی در برج‌ها و بوستان‌های بزرگ پایتخت برقرار است تا شادی و برکت ماه رمضان کام همه را شیرین کند.

افطاری‌های بی‌تکلف خانگی تا بزم خیابانی در ماه خدا

«سال‌ها قبل در میهمانی‌های ماه رمضان از بریزوبپاش در سفره‌های افطاری خبری نبود. هر شب در خانه‌یکی از اقوام سفره ساده‌ای پهن می‌شد و اهل فامیل دورهم جمع می‌شدند، اصلاً بزرگ‌ترها بریزوبپاش سفره‌های افطار را ممنوع کرده بودند و کسی حق تجمل‌گرایی نداشت، پولی که قرار بود صرف رنگین کردن سفره افطاری شود، خرج اطعام نیازمندان می‌شد، حیاط خانه‌ها بزرگ بود، خیلی‌ها سفره افطار را از این سر تا آن سر حیاط پهن و در خانه را به روی همه باز می‌کردند.» خاطره گویی کنعان خان که به اینجا می‌رسد ابروهای در هم گره‌خورده‌اش با لبخندی باز می‌شود و می‌گوید: «صاحب‌خانه کاری نداشت آنکه از در خانه‌اش داخل می‌شود و سر سفره افطار می‌نشیند، فقیر است یا غنی، مسافر و درراه مانده است یا معتاد بی‌خانمانی که تلاشش برای یافتن لقمه نانی سر سفره او نتیجه داده است.»

 

از حق نگذریم سنت زیبای اطعام نیازمندان و سفره‌های افطاری هنوز هم در پایتخت برقرار است اما در شکل و شمایلی متفاوت؛ خانه‌ها حیاط بزرگی برای برپا کردن بزم افطار ندارند اما خیران دست‌به‌دست هم می‌دهند و به‌جای حیاط خانه‌ها، خیابان‌های شهر میزبان میهمانان ماه خدا می‌شود، همین یکی دو سال قبل بود که بزرگ‌ترین سفره افطار خیابانی تهران به همت یکی از جمعیت‌های خیریه در بلوار کشاورز پهن شد و آن شب یک هزار نفر از مردم تهران زیر سقف آسمان دور سفره بزرگی که از میدان ولی‌عصر شروع شد و تا خیابان فلسطین ادامه داشت روزه‌شان را باز کردند. سفره افطاری ساده با میهمانانی که از فقیر و غنی تا مسافر و کارتن‌خواب را در ماه خدا شانه‌به‌شانه هم قرارداد. این روزها سنت افطاری ساده خیابانی به‌عنوان نماد اسلامی رواج پیداکرده است و در همین یکی دو روزی که از ماه خدا می‌گذرد ردپای این سفره‌های بابرکت و بی‌تکلف در خیابان‌های پایتخت وجود دارد.

از افطاری به زندانیان تهران قدیم تا آزاد کردن زندانیان

پیرمرد ۹۵ ساله تهرانی در خاطره بازی‌های خود از ماه رمضان سال‌های دور از افطاری بردن برای زندانیان می‌گوید؛ «ماه رمضان که می‌شد مردم حواسشان به زندانی‌ها بود، زنان دست‌به‌دست هم می‌دادند و برای زندانیان غذا درست می‌کردند و با مجمع‌های مملو از خوراکی به سمت زندان شهر حرکت می‌کردند. زندانبان‌ها غذاها را تحویل می‌گرفتند و با مهربانی مردم بزم افطار در حیاط زندان برپا می‌شد.» اگر تهرانی‌ها سال‌ها قبل زندانیان را اطعام می‌کردند حالا مهرورزی مردم ده‌ها قدم جلوتر رفته و هرسال صدها زندانی جرائم نقدی با کمک خیران آزاد می‌شوند. آمارهای ستاد دیه می‌گوید در سال ۹۷، ۳۰۰ جشن گل‌ریزان برگزار شد، ۶۹ میلیارد تومان کمک‌های مردمی جمع‌آوری و قریب به ۲ هزار نفر از زندان آزاد شدند.»

جنس «سرک کشیده» کاسبان قدیمی تا خوش‌مرامی کاسبان امروزی

کِیف پیرمرد ۹۵ ساله آن‌قدر کوک هست که در دهه نهم عمرش بساط میوه‌فروشی را در کنجی از خیابان شهید اکبر مشهدی راه انداخته، وزنه‌ها را که در دستش جابه‌جا می‌کند، به‌رسم زیبای کسبه تهران قدیم در ماه رمضان اشاره‌ای می‌کند؛ «آن سال‌ها ماه رمضان که می‌شد مغازه‌دارها سنگ‌های کم‌وزن را کنار می‌گذاشتند، اگر ترازوی مغازه خراب بود تا قبل از ماه رمضان هر طور بود آن را تعمیر می‌کردند، جنس را «سرک کشیده» و چرب‌تر به مشتری می‌فروختند تا به‌قول‌معروف در ماه رمضان برکت روزی‌شان بیشتر شود و «مسئول ذمه» کسی نشوند. بعضی از کاسبان هم‌جنسشان را ارزان می‌کردند و از مشتری برای خودشان و نزدیکانشان طلب حلالیت و آمرزش می‌کردند.» می‌گویند نسل مرشد چلویی‌ها و کاسبان خوش انصاف دیروزی تهران به پایان رسیده اما هنوز هم هستند کاسبان خوش‌مرامی که در شرایط سخت اقتصادی این روزها دل به مال دنیا نمی‌بندند. نمونه‌اش کاسب تبریزی که جنس سرک کشیده را به خلق خدا می‌فروشد و به دلیل خوش انصافی‌اش زبانزد کاسبان شد، این روزها با گرانی کالاهای اساسی هنوز هم هستند کاسب‌هایی که در این ماه فکر و ذکرشان خالی نماندن سفره نیازمندان است. سیل اخیر مصداقی برای همه این ادعاها بود و نسل جدید کاسبان پایتخت‌نشین را سربلند کرد.

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها