این پرسش مطرح است که علل وریشه مشکلات به وجود آمده در شرایط کنونی کشور کجاست؟ چرا بازاراین قدر پرتلاطم شده وقیمت کالاها، به ویژه سکه وارز به صورت غیرقابل پیش بینی روبه افزایش است و حتی گرانی قیمت خودرو، محصولات لبنی ،کشاورزی، گوشت، تخم مرغ ،نان و... هم دیگردر چارچوب مفاهیم اقتصادی  قابل توجیه نیست؟ این که درمدیریت و کنترل قیمت‌ها تدبیری دیده نمی‌شود که هیچ! اما درسوی دیگر، مفسدان اقتصادی به این بازار آشفته امید بسته اند.

البته شاید ساده ترین پاسخ برخی ها درردیابی همه مشکلات ،همان عامل خارجی باشد.درحالی که این مولفه علت تامه نیست بلکه  آن چه دربسیاری از مسائل مشکل آفرین شده «بحران مدیریت» است . همان عاملی که به وضوح تفاوت کشورهای توسعه یافته ،درحال توسعه وتوسعه نیافته را دراستفاده بهینه ازمنابع وظرفیت ها نشان می دهد. در واقع با بهره گیری درست ازدانش مدیریت می توان به شکل علمی مسائل را شناخت و با پیداکردن راه حل های اساسی، قفل مشکلات رابازکرد.

از نگاه مدیریتی همان طورکه داشتن مردم نجیب، وفادار و صبور بزرگ‌ترین سرمایه محسوب می‌شود، برخورداری از تنوع در تولیدات کشاورزی نیز یک مزیت  به حساب می‌آید؛ همچنین با علم مدیریت می توان راهکارهای مناسبی برای استفاده ازمنابع و فرآورده‌های نفتی و گازی یافت و از ظرفیت‌های مالیاتی جامعه با فرهنگ سازی، بهره لازم را گرفت.

از منظر مدیریتی، ظرفیت‌های گردشگری و اکوتوریسم، ذخایرآلومینیوم، منگنز، مس، کبالت و وجود کالاهای مرغوب و با کیفیتی مثل زعفران ،زیره، خاویار، پسته، فرش و بسیاری از منابع دیگر، هر کدام سرمایه هایی هستند که می توان با مدیریت این منابع ، درحوزه های مختلف اقتصادی به خوداتکایی رسید و رویای ثروتمند شدن مردم ایران را با داشتن این همه نعمت های خدادادی تحقق بخشید و طعم ثروتمند شدن را به آن هاچشاند.

بنابراین برای افزایش درآمد سرانه باید برنامه داشت. قدرمسلم پاسخ کلیدی اقتصاددانان در این زمینه، رشد و توسعه اقتصاد کشور ازطریق شناخت منابع و ایجاد شرایط مناسب برای سرمایه گذاری های داخلی وخارجی است و این گونه تحلیل می شود که تداوم وضعیت مطلوب اقتصادی در گرو اصلاح ساختارهاست و شعار اقتصادی نامزدهای پست ریاست جمهوری هم در زمان انتخابات وعده بهبود ساختارها برای سرمایه گذاری‌ها بود.

پس چرا این وعده محقق نشده است؟ تعدادی از کارشناسان علم اقتصاد و مدیریت براین باورند که به رغم وجود منابع فراوان در کشور، به دلیل ضعف های مدیریتی، ازمنابع به درستی استفاده نمی شود، تخصیص ها ناقص صورت می گیرد و سرمایه‌ها در اثر ندانم کاری ها هدر می‌رود و به دلیل این که فناوری ها ، سرمایه ها و نیروی کار، به طور علمی تلفیق نمی‌شود، کارایی‌ها کاهش و از سوی دیگر هزینه هاو قیمت تمام شده کالاها افزایش می یابد.

درواقع این بی برنامگی‌ها باعث بروز چالش‌هایی همچون بحران منابع آبی ، مسائل زیست محیطی ، مشکلات موجود در صندوق بازنشستگان، تامین بودجه دولت، ناکارآمدی در نظام بانکی ، بیکاری ، تورم و نرخ  رشد پایین درکشور شده است. بنابراین دریک نگاه کلی ، باید به این سوال پاسخ دهیم که قرار است براساس چه نگرش و سبک مدیریتی ، امورکشور در حوزه سه قوه سامان یابد.

رئیس جمهوردر راس قوه مجریه برای تحقق شعارهای دوران انتخابات ریاست جمهوری خود طبق کدام روش مدیریتی عمل می کند یا دستگاه قضایی با کدام رویکرد می‌خواهد امنیت و آزادی‌های مدنی مردم را در چار چوب قانون بهتر تامین کند و این که نمایندگان مجلس در جایگاه قانون گذاری و نظارتی تاچه حد دقیق هستند و در انجام رسالت خود به عنوان وکیل مردم ایفای نقش می‌کنند و اساسا باچه روش مدیریتی می توان میزان همگرایی درسه قوه را افزایش داد.

چنین به نظر می رسد ریشه بسیاری از مشکلات در کشور مدیریتی باشد و مدیران کم توان هم به هیچ عنوان نمی توانند از ظرفیت های کشور در شرایط سخت بهره بهینه ببرند. به همین دلیل ممکن است در بسیاری از مسائل با بحران مدیریت روبه‌رو شویم، زیرا کارها به افراد کاردان سپرده نشده است.

طبیعی است که افراد ناکارآمد و رابطه مدار ، جهت نگاه شان را از قشرهای آسیب پذیر به سمت حمایت از منابع قشرهای قدرتمند و ثروتمند سوق دهند و زمینه‌های طبقاتی شدن در جامعه را فراهم کنند. امروز در دنیای پیشرفته، مدیر را عضو حیات بخش سازمان می‌بینند که به شکل موثر می‌تواند منابع انسانی و مادی یک سازمان و کشور را از طریق برنامه ریزی های به روز هدایت و هماهنگ کند تا اهداف مد نظرجامعه محقق شود. چنین تعریفی از مدیریت، یعنی این که یک مدیر باید در حوزه مدیریت خود براساس دانش مدیریت و نه سلیقه، عمل کند؛ چرا که سرانجام کار مدیر سلیقه محور ناکجا آباد است.

مدیری که تدبیر نداشته باشد، پایان کارش حتما ناامیدی است و مدیری که با وظایف، نقش‌ها و مهارت‌های خود آشنا نباشد، وقتی در سطوح مدیریتی قرار می گیرد، همواره مشکل و آسیب به وجود می آورد، فرصت‌ها را به تهدید تبدیل می کند، در استفاده از ظرفیت‌ها عاجزمی ماند و با هدر دادن منابع همچنان بحران سازمی شود.

 

منبع: خراسان